آرمان خواهی

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۲ ق.ظ

امروز، حالا دیگر همه رهبر شده اند...

در زمانه ای به سر می بریم که :

-سخنان واضح رهبری تفسیر برأی به نام ایشان می شود؛

- برخی از نمایندگان ولی فقیه در استان ها شأن خود را همانند رهبری، سیاستگذاری و راهبری می پندارند؛ نه تبیین و مقدمه سازی برای اجرایی نمودن بیانات ایشان؛

 

- نشریه خط حزب اله(وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار آیت اله خامنه ای) تبدیل به یک تریبون دیگری به نام رهبری شده است؛

- سایت خامنه ای دات آی آر نیز همچنین؛

- برخی از خواص هم که بالکل دچار خود رهبر پنداریند؛

- حال برخی دانشجویان هم دیگر خود را رهبر جامعه می دانند؛

خود را رهبر می دانند یعنی شأن خود را شأن رهبری می دانند، یعنی فکر می کنند که باید دقیقاً همان وظایف رهبری را به انجام  رسانند. همه احساس می کنند باید راهبری کنند، همه فکر می کنند باید شأن پدری ایفا کنند؛ چه کسی سخنان رهبری را تبیین کند؟ چه کسی تحلیل کند؟ اصولاً چه کسی به سخنان رهبری جامه عمل بپوشاند؟

هیچ کس؛ همگی فقط کلام رهبری را دوباره تکرار می کنند و در بهترین حالت تاًیید می نمایند؛ خسته نباشند.

دانشجو که به عنوان موذن و چشم بیدار جامعه رسالت گفتمان سازی و تصمیم سازی بر مبنای سخنان رهبری در جامعه را بر عهده دارد، یا طوطی وار در حال تکرار حرف های پشت پرده و کدهای پمپاژ شده از بالا قرار دارد، یا در بهترین حالت به اعلام مواضع و یا توصیه به دو طرف بسنده می کند؛ بالاخره دوران، دوران تعادل و خط بین حق و باطل را دنبال کردن است دیگر...

مصیبت زمانی بیشتر می شود که می بینیم که اکثر این افراد در تحلیل هایشان به رهبری استناد می کنند؛ ایشان در فلان جلسه با فلان شخص معروف که گفته اند خبرش به هیچ کجا درز نکند فرمودند...

پس مشکل کار از دو ناحیه است: یکی نقل حرف های درگوشی و پشت پرده از جانب ایشان است؛ دوم تفسیر برأی و مصادره به مطلوب ایشان از طریق تریبون های منتسب به دفتر و یا نزدیکان معظم له.

پس از این همه سال برایمان درس عبرت نشده است که هر چه تریبون های با نام و عنوان رهبری را زیاد کنیم، عملاً به دو قطبی کردن جامعه(که مورد انذار ایشان بوده است) دامن زده ایم. هر چه تریبون با نام و عنوان معظم له در جامعه افزایش یابد، دست کم سه آسیب را با خود همراه خواهد داشت:

1) سخنان واقعی رهبری میان انبوه تحلیل ها و تفسیرها گم می شود و جامعه را دچار سردرگمی می کند. بحث بر سر تحلیل نکردن نیست، چه آنکه یکی از مهم ترین وطایف بازوان رهبری در شهرها تبیین کلام و منویات ایشان است؛ بحث بر سر قالب کردن تحلیل و تفسیرهای شخصی و حزبی به نام رهبری بر جامعه است.

2) اگر تریبون های منتسب به رهبری تفسیرهای متفاوت و یا متضادی با اصل فرمایشات ایشان ارائه دهند، از آنجایی که هر کدام از این نگاه ها دارای موافقینی هستند، پس خود به خود نتیجه بیرونی آن میشود ایجاد دو قطبی در جامعه بر سر مسائل غیر ضروری و واضح.

3) ایجاد تریبون هایی با عناوین منتسب به رهبری که عموماً مروج تصورات و امیال حزبی و شخصی خود می باشند می توانند استقلال و شادابی فکری را از جریان حزب اله جامعه بگیرند که نتیجه آن تربیت نسلی است آماده خور و چشم به دهان دیگران که هیچ تفکر مستقلی از جانب خود نداشته و تماماً به دنبال حرف ها و تحلیل هایی از زبان دیگران و البته با نام رهبری هستند.

اکنون در حالی شاهد این قضایا  در جامعه هستیم که رهبری بارها و بارها این نکته را تذکر داده اند که سخنان و مواضع رهبری را فقط و فقط از زبان شخص ایشان شنیده و هیچگاه به سخنان پشت پرده و منقول از جانب ایشان اعتماد نکنیم. سوء استفاده از نام رهبری و خود رهبر پنداری اخیراً به گونه ای افزایش یافت که روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری با انتشار اعلامیه ای عنوان نمود:

«به رغم تذکراتی که تاکنون در جهت ابراز و نشر مطالب منتسب به رهبر معظّم انقلاب اسلامی و دفتر معظمٌ له داده شده، مجدداً با اظهاراتی غیر واقعی و بی اساس در تریبونهای عمومی خصوصاً در زمینه‌ی مباحث مهم و حساس مربوط به قانون اساسی مواجه شدیم که مایه تأسف بود. امید است هم صاحبان تریبون و هم اصحاب رسانه به این مهم توجه کرده و از نقل و یا انعکاس هرگونه مطلب که خارج از مجاری رسمی دفتر مقام معظم رهبری منتشر می شود، بطور جدی خودداری نمایند. روابط عمومی دفتر مقام معظّم رهبری»



نوشته شده توسط هادی مسعودی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امروز، حالا دیگر همه رهبر شده اند...

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۲ ق.ظ

در زمانه ای به سر می بریم که :

-سخنان واضح رهبری تفسیر برأی به نام ایشان می شود؛

- برخی از نمایندگان ولی فقیه در استان ها شأن خود را همانند رهبری، سیاستگذاری و راهبری می پندارند؛ نه تبیین و مقدمه سازی برای اجرایی نمودن بیانات ایشان؛

 

- نشریه خط حزب اله(وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار آیت اله خامنه ای) تبدیل به یک تریبون دیگری به نام رهبری شده است؛

- سایت خامنه ای دات آی آر نیز همچنین؛

- برخی از خواص هم که بالکل دچار خود رهبر پنداریند؛

- حال برخی دانشجویان هم دیگر خود را رهبر جامعه می دانند؛

خود را رهبر می دانند یعنی شأن خود را شأن رهبری می دانند، یعنی فکر می کنند که باید دقیقاً همان وظایف رهبری را به انجام  رسانند. همه احساس می کنند باید راهبری کنند، همه فکر می کنند باید شأن پدری ایفا کنند؛ چه کسی سخنان رهبری را تبیین کند؟ چه کسی تحلیل کند؟ اصولاً چه کسی به سخنان رهبری جامه عمل بپوشاند؟

هیچ کس؛ همگی فقط کلام رهبری را دوباره تکرار می کنند و در بهترین حالت تاًیید می نمایند؛ خسته نباشند.

دانشجو که به عنوان موذن و چشم بیدار جامعه رسالت گفتمان سازی و تصمیم سازی بر مبنای سخنان رهبری در جامعه را بر عهده دارد، یا طوطی وار در حال تکرار حرف های پشت پرده و کدهای پمپاژ شده از بالا قرار دارد، یا در بهترین حالت به اعلام مواضع و یا توصیه به دو طرف بسنده می کند؛ بالاخره دوران، دوران تعادل و خط بین حق و باطل را دنبال کردن است دیگر...

مصیبت زمانی بیشتر می شود که می بینیم که اکثر این افراد در تحلیل هایشان به رهبری استناد می کنند؛ ایشان در فلان جلسه با فلان شخص معروف که گفته اند خبرش به هیچ کجا درز نکند فرمودند...

پس مشکل کار از دو ناحیه است: یکی نقل حرف های درگوشی و پشت پرده از جانب ایشان است؛ دوم تفسیر برأی و مصادره به مطلوب ایشان از طریق تریبون های منتسب به دفتر و یا نزدیکان معظم له.

پس از این همه سال برایمان درس عبرت نشده است که هر چه تریبون های با نام و عنوان رهبری را زیاد کنیم، عملاً به دو قطبی کردن جامعه(که مورد انذار ایشان بوده است) دامن زده ایم. هر چه تریبون با نام و عنوان معظم له در جامعه افزایش یابد، دست کم سه آسیب را با خود همراه خواهد داشت:

1) سخنان واقعی رهبری میان انبوه تحلیل ها و تفسیرها گم می شود و جامعه را دچار سردرگمی می کند. بحث بر سر تحلیل نکردن نیست، چه آنکه یکی از مهم ترین وطایف بازوان رهبری در شهرها تبیین کلام و منویات ایشان است؛ بحث بر سر قالب کردن تحلیل و تفسیرهای شخصی و حزبی به نام رهبری بر جامعه است.

2) اگر تریبون های منتسب به رهبری تفسیرهای متفاوت و یا متضادی با اصل فرمایشات ایشان ارائه دهند، از آنجایی که هر کدام از این نگاه ها دارای موافقینی هستند، پس خود به خود نتیجه بیرونی آن میشود ایجاد دو قطبی در جامعه بر سر مسائل غیر ضروری و واضح.

3) ایجاد تریبون هایی با عناوین منتسب به رهبری که عموماً مروج تصورات و امیال حزبی و شخصی خود می باشند می توانند استقلال و شادابی فکری را از جریان حزب اله جامعه بگیرند که نتیجه آن تربیت نسلی است آماده خور و چشم به دهان دیگران که هیچ تفکر مستقلی از جانب خود نداشته و تماماً به دنبال حرف ها و تحلیل هایی از زبان دیگران و البته با نام رهبری هستند.

اکنون در حالی شاهد این قضایا  در جامعه هستیم که رهبری بارها و بارها این نکته را تذکر داده اند که سخنان و مواضع رهبری را فقط و فقط از زبان شخص ایشان شنیده و هیچگاه به سخنان پشت پرده و منقول از جانب ایشان اعتماد نکنیم. سوء استفاده از نام رهبری و خود رهبر پنداری اخیراً به گونه ای افزایش یافت که روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری با انتشار اعلامیه ای عنوان نمود:

«به رغم تذکراتی که تاکنون در جهت ابراز و نشر مطالب منتسب به رهبر معظّم انقلاب اسلامی و دفتر معظمٌ له داده شده، مجدداً با اظهاراتی غیر واقعی و بی اساس در تریبونهای عمومی خصوصاً در زمینه‌ی مباحث مهم و حساس مربوط به قانون اساسی مواجه شدیم که مایه تأسف بود. امید است هم صاحبان تریبون و هم اصحاب رسانه به این مهم توجه کرده و از نقل و یا انعکاس هرگونه مطلب که خارج از مجاری رسمی دفتر مقام معظم رهبری منتشر می شود، بطور جدی خودداری نمایند. روابط عمومی دفتر مقام معظّم رهبری»

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۸
هادی مسعودی

نظرات  (۱)

استناد به حرفهای موهوم و پشت پرده هم داستانی شده که عده‌ای حاضر به ترک آن نیستند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی