آرمان خواهی

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۴۴ ق.ظ

نامه ای خطاب به بزرگان و برخی روحانیون در شیراز؛ تا دیر نشده کاری کنید...

بزرگان شهر، امت حزب الله، روحانیون و علمای شیراز

سلام علیکم

لازم می دانم پیرامون اتفاقات رخ داده در این چند روز نکاتی را خدمتتان عرض نمایم:

سال های سال است که برخی مدعیان دینداری در شیراز زمان انتخابات ها با ساخت دو قطبی های ساختگی و تقلبی موجبات ذبح و انزوای اصلح را فراهم آورده اند. کسانی که اگر به کارنامه آنان نظر بیفکنیم جز انفعال و تخریب دیگران و زدن برچسب بر منتقدین کار دیگری انجام نداده اند، جالب اینجاست که وانگهی زمان انتخابات ها در طرفة العینی تبدیل به کعبه آمال امت حزب الله شده و کشور را تا چندین سال از مسئولین کارآمد و متعهد محروم می کنند.

هر چند سال یکبار زمان انتخابات ها دعوای طرفداران صالح مقبول و اصلح نامقبول بالا گرفته و چه انرژی ها که از امت حزب الله نمی گیرد. «می دانم فلانی به درد نمی خورد، می دانم کاری برای کشور نمی کند، اما می دانی بالاخره اگر اینان رأی نیاورند، اصلاح طلبان رأی می آورند و ما به هیچ عنوان نباید بگذاریم اینان بر سرنوشت کشور مسلط بشوند...»

جمله بالا فقط قسمت کوچکی از استدلال مدعیان صالح مقبول است. کار به همین سادگی است؛ ابتدا لولویی به نام اصلاح طلبان می سازیم، سپس با این پیش فرض که نظام یک ساختار فیزیکی ساده است و حفظ نظام هم از اوجب واجبات؛ مسئولیت در جمهوری اسلامی را با اکتفای به شعار و ظاهر به هر کسی که دلمان خواست – خواه بشناسیم خواه نشناسیم – دو دستی تقدیم کرده و بعد، از اینکه توانسته ایم چنین خدمت بزرگی به نظام کرده و کشور را از شر اجانب و ناهالان محفوظ نگه داریم، مشعوف شده و در پوست خود نمی گنجیم.

دقت کردید؟ اینگونه می شود که به راحتی و با خونسردی تمام تمامیت خواهی را تئوریزه کرده و با انحاء مختلف به گوش امت حزب الله فرو می کنند.

بزرگواران؛

این درد را باید با خود به کجا ببرم زمانیکه می بینم در روز روشن فرد شایسته و اصلح منزوی شده و به حاشیه رفته؛ اما امت حزب الله هنوز در فکر رأی نیاوردن آنان و صرفا رأی آوردن اینان است!

دوقطبی دروغین و خودساخته حضرات این بار دو قطبی موهومی مجلس ششم – مجلس نهم است. «از ترس شکل گیری مجلس ششم به لیست ها رأی بدهید، بالاخره مجلس نهم خودی هستند و اصولگرا، اما خدا نیاورد گر اصلاح طلبان رأی بیاورند...»

جناب حداد فرمودند: «صدای پای مجلس ششم به گوش میرسد»؛ خدمتشان عرض کنم که بوی تعفن برخاسته از عملکرد مجلس نهم در قبال برجام و مردود شدن بسیاری از خواص به اصطلاح اصولگرا، جهان را فراگرفته، پیشنهاد می کنم بیشتر از گوششان قوه بویایی خود را به کار بیندازند.

کجای مجلس ششم از مجلس نهم بهتر بوده است؟ در کدام قسمت برتری داشته؟ باید اعتراف کنم که مجلس نهم در ضربه به استقلال کشور از طریق تصویب لایحه مرتبط با برجام در 20 دقیقه و چنگ بر صورت جمهوریت نظام با تصویب کلیات طرح استانی شدن انتخابات و ... به واقع برتری خود را نسبت به مجلس ششم به اثبات رسانده است. بر این برتری ها، برتری مزین بودن به شعارهای دینی و مذهبی را هم بر این فهرست بیفزایید؛ مجلس نهمِ مدعیِ اصولگرایی چنین ضربات کاری و عمیقی را بر پیکره انقلاب اسلامی و شعارهای متعالی آن وارد کرد، از آنان که ادعایی ندارند انتظاری هم نیست.

عزیزان؛

با این روند که به پیش می رویم به این دلیل که در هر انتخاباتی اصولاً ما در شرایط حساس کنونی به سر می بریم و معمولاً یک «لولو» برای دادن آدرس غلط به امت حزب الله وجود دارد، به صورت کاملا نرم و ظریف، با شایسته سالاری برای همیشه باید خداحافظی کنیم و تن به اجبار دهیم.

آنچه که این حقیر از قیام حضرت زهرا(س) فراگرفته این بوده که ایشان علیه غصب جایگاه قیام کردند و به شهادت رسیدند؛ ایشان قربانیِ ذبح شایستگان و تسلط مصلحت اندیشان بر مدیریت جامعه هستند.

سوال من این است؛ وقتی شما می دانید فرد دیگری اصلح است چگونه حاضرید با دلایل کاملا واهی به نبود او راضی گشته و به فردی کمتر از شأن آن جایگاه تن در دهید؟ آیا نام این کار غصب جایگاه نیست؟ مگر نمیبینید که افراد بی عرضه و بی دغدغه سالهاست با همین دلایل واهی بر مال و جان مردم مسلطند و صدها بار است ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده اند؟ از ان وضع خسته نشدید؟ آیا نام این سکوت ها محافظه کاری نیست؟ آیا احساس نمی کنید به وضع موجود راضی گشته و از فلسفه ظهور حضرت حجت دور گشته اید؟

برایم دغدغه است که چگونه می شود فردی بداند کدام پرچم، پرچم حق است، ببیند که کدام فرد اصلح است، اما باز هم از حق دفاع نکرده و پشت سر اصلح قرار نگیرد! حقیر با نهایت احترام این سنخ رفتار را گونه ای از «کفر» می دانم؛ کفر یعنی پوشاندن حقیقت؛ حضرات در روز روشن حق را می پوشانند و چه بسا علیه آن اقدام می کنند اما در نهایت خود را دیندار و اصولگرا دانسته و برای سرنوشت ملت هم تصمیم گیری می کنند.

نکته بعد آنکه؛ دوستان اگر بتوانند اثبات کنند که کاندیدای اصولگرایی کارآمدتر و مقیدتر به آرمان های انقلاب به نسبت اصلاح طلبان هستند، می توان به برخی دلایل آنان فکر کرد؛ اما مشکل اینجاست که دعوای زرگری، دروغین و ساختگی اصولگرایی – اصلاح طلبی سالهاست رنگ باخته و موهومی بودنش برای مردم مبرهن شده است. بعید می دانم کسی بتواند این کار را انجام دهد چرا که اساساً ساز و کار انتخاب افراد برای بستن لیست اصولگرایان، به غایت فشل و به دور از شایسته سالاری و در نظر گرفتن معیارهاست. از همچنان لیست هایی که از شرکت های سهامی خارج می گردد، نمی شود انتظار نمایندگانی متعهد و انقلابی داشت.

گزاره آخر آنکه: این روزها را به یاد داشته باشید، همه ما باید در قبال انتخاب هایمان جواب پس بدهیم؛ یادمان باشد که به صالح اکتفا کرده واصلح را رها کردیم، یادمان باشد که با محافظه کاری انقلاب اسلامی را چند قدم به سمت قتلگاه نزدیک کردیم، فراموش نکنیم که در قبال ذبح حق و حقیقت مهر سکوت بر لب زدیم، بپذیریم که از گذشته درس نگرفتیم؛ از قضایای برجام درس نگرفتیم که بسیاری از خواص لیاقت لیدری امت حزب الله را ندارند و جریان انقلابی باید راهش را از این افراد جدا کند؛ عبرت بگیریم که حداد عادل این شایستگی را ندارد، علیرضا پناهیان این شایستگی را ندارد، آیت الله مصباح شایستگی لیدری سیاسی امت حزب الله را ندارد و ...

این روزها در تاریخ ثبت خواهند شد...به خودمان بیاییم...


هادی مسعودی - یک عدالتخواه بدون مرز



نوشته شده توسط هادی مسعودی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بزرگان شهر، امت حزب الله، روحانیون و علمای شیراز

سلام علیکم

لازم می دانم پیرامون اتفاقات رخ داده در این چند روز نکاتی را خدمتتان عرض نمایم:

سال های سال است که برخی مدعیان دینداری در شیراز زمان انتخابات ها با ساخت دو قطبی های ساختگی و تقلبی موجبات ذبح و انزوای اصلح را فراهم آورده اند. کسانی که اگر به کارنامه آنان نظر بیفکنیم جز انفعال و تخریب دیگران و زدن برچسب بر منتقدین کار دیگری انجام نداده اند، جالب اینجاست که وانگهی زمان انتخابات ها در طرفة العینی تبدیل به کعبه آمال امت حزب الله شده و کشور را تا چندین سال از مسئولین کارآمد و متعهد محروم می کنند.

هر چند سال یکبار زمان انتخابات ها دعوای طرفداران صالح مقبول و اصلح نامقبول بالا گرفته و چه انرژی ها که از امت حزب الله نمی گیرد. «می دانم فلانی به درد نمی خورد، می دانم کاری برای کشور نمی کند، اما می دانی بالاخره اگر اینان رأی نیاورند، اصلاح طلبان رأی می آورند و ما به هیچ عنوان نباید بگذاریم اینان بر سرنوشت کشور مسلط بشوند...»

جمله بالا فقط قسمت کوچکی از استدلال مدعیان صالح مقبول است. کار به همین سادگی است؛ ابتدا لولویی به نام اصلاح طلبان می سازیم، سپس با این پیش فرض که نظام یک ساختار فیزیکی ساده است و حفظ نظام هم از اوجب واجبات؛ مسئولیت در جمهوری اسلامی را با اکتفای به شعار و ظاهر به هر کسی که دلمان خواست – خواه بشناسیم خواه نشناسیم – دو دستی تقدیم کرده و بعد، از اینکه توانسته ایم چنین خدمت بزرگی به نظام کرده و کشور را از شر اجانب و ناهالان محفوظ نگه داریم، مشعوف شده و در پوست خود نمی گنجیم.

دقت کردید؟ اینگونه می شود که به راحتی و با خونسردی تمام تمامیت خواهی را تئوریزه کرده و با انحاء مختلف به گوش امت حزب الله فرو می کنند.

بزرگواران؛

این درد را باید با خود به کجا ببرم زمانیکه می بینم در روز روشن فرد شایسته و اصلح منزوی شده و به حاشیه رفته؛ اما امت حزب الله هنوز در فکر رأی نیاوردن آنان و صرفا رأی آوردن اینان است!

دوقطبی دروغین و خودساخته حضرات این بار دو قطبی موهومی مجلس ششم – مجلس نهم است. «از ترس شکل گیری مجلس ششم به لیست ها رأی بدهید، بالاخره مجلس نهم خودی هستند و اصولگرا، اما خدا نیاورد گر اصلاح طلبان رأی بیاورند...»

جناب حداد فرمودند: «صدای پای مجلس ششم به گوش میرسد»؛ خدمتشان عرض کنم که بوی تعفن برخاسته از عملکرد مجلس نهم در قبال برجام و مردود شدن بسیاری از خواص به اصطلاح اصولگرا، جهان را فراگرفته، پیشنهاد می کنم بیشتر از گوششان قوه بویایی خود را به کار بیندازند.

کجای مجلس ششم از مجلس نهم بهتر بوده است؟ در کدام قسمت برتری داشته؟ باید اعتراف کنم که مجلس نهم در ضربه به استقلال کشور از طریق تصویب لایحه مرتبط با برجام در 20 دقیقه و چنگ بر صورت جمهوریت نظام با تصویب کلیات طرح استانی شدن انتخابات و ... به واقع برتری خود را نسبت به مجلس ششم به اثبات رسانده است. بر این برتری ها، برتری مزین بودن به شعارهای دینی و مذهبی را هم بر این فهرست بیفزایید؛ مجلس نهمِ مدعیِ اصولگرایی چنین ضربات کاری و عمیقی را بر پیکره انقلاب اسلامی و شعارهای متعالی آن وارد کرد، از آنان که ادعایی ندارند انتظاری هم نیست.

عزیزان؛

با این روند که به پیش می رویم به این دلیل که در هر انتخاباتی اصولاً ما در شرایط حساس کنونی به سر می بریم و معمولاً یک «لولو» برای دادن آدرس غلط به امت حزب الله وجود دارد، به صورت کاملا نرم و ظریف، با شایسته سالاری برای همیشه باید خداحافظی کنیم و تن به اجبار دهیم.

آنچه که این حقیر از قیام حضرت زهرا(س) فراگرفته این بوده که ایشان علیه غصب جایگاه قیام کردند و به شهادت رسیدند؛ ایشان قربانیِ ذبح شایستگان و تسلط مصلحت اندیشان بر مدیریت جامعه هستند.

سوال من این است؛ وقتی شما می دانید فرد دیگری اصلح است چگونه حاضرید با دلایل کاملا واهی به نبود او راضی گشته و به فردی کمتر از شأن آن جایگاه تن در دهید؟ آیا نام این کار غصب جایگاه نیست؟ مگر نمیبینید که افراد بی عرضه و بی دغدغه سالهاست با همین دلایل واهی بر مال و جان مردم مسلطند و صدها بار است ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده اند؟ از ان وضع خسته نشدید؟ آیا نام این سکوت ها محافظه کاری نیست؟ آیا احساس نمی کنید به وضع موجود راضی گشته و از فلسفه ظهور حضرت حجت دور گشته اید؟

برایم دغدغه است که چگونه می شود فردی بداند کدام پرچم، پرچم حق است، ببیند که کدام فرد اصلح است، اما باز هم از حق دفاع نکرده و پشت سر اصلح قرار نگیرد! حقیر با نهایت احترام این سنخ رفتار را گونه ای از «کفر» می دانم؛ کفر یعنی پوشاندن حقیقت؛ حضرات در روز روشن حق را می پوشانند و چه بسا علیه آن اقدام می کنند اما در نهایت خود را دیندار و اصولگرا دانسته و برای سرنوشت ملت هم تصمیم گیری می کنند.

نکته بعد آنکه؛ دوستان اگر بتوانند اثبات کنند که کاندیدای اصولگرایی کارآمدتر و مقیدتر به آرمان های انقلاب به نسبت اصلاح طلبان هستند، می توان به برخی دلایل آنان فکر کرد؛ اما مشکل اینجاست که دعوای زرگری، دروغین و ساختگی اصولگرایی – اصلاح طلبی سالهاست رنگ باخته و موهومی بودنش برای مردم مبرهن شده است. بعید می دانم کسی بتواند این کار را انجام دهد چرا که اساساً ساز و کار انتخاب افراد برای بستن لیست اصولگرایان، به غایت فشل و به دور از شایسته سالاری و در نظر گرفتن معیارهاست. از همچنان لیست هایی که از شرکت های سهامی خارج می گردد، نمی شود انتظار نمایندگانی متعهد و انقلابی داشت.

گزاره آخر آنکه: این روزها را به یاد داشته باشید، همه ما باید در قبال انتخاب هایمان جواب پس بدهیم؛ یادمان باشد که به صالح اکتفا کرده واصلح را رها کردیم، یادمان باشد که با محافظه کاری انقلاب اسلامی را چند قدم به سمت قتلگاه نزدیک کردیم، فراموش نکنیم که در قبال ذبح حق و حقیقت مهر سکوت بر لب زدیم، بپذیریم که از گذشته درس نگرفتیم؛ از قضایای برجام درس نگرفتیم که بسیاری از خواص لیاقت لیدری امت حزب الله را ندارند و جریان انقلابی باید راهش را از این افراد جدا کند؛ عبرت بگیریم که حداد عادل این شایستگی را ندارد، علیرضا پناهیان این شایستگی را ندارد، آیت الله مصباح شایستگی لیدری سیاسی امت حزب الله را ندارد و ...

این روزها در تاریخ ثبت خواهند شد...به خودمان بیاییم...


هادی مسعودی - یک عدالتخواه بدون مرز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۵
هادی مسعودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی