۳ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

معمولا در عرف رفتاری جامعه،به گونه ای جاافتاده است که انتظار عکس العمل قبل از عمل،انتظار با فرهنگ بودن قبل از فرهنگ سازی،انتظار با ادب بودن قبل از تربیت کردن و انتظار دین داری قبل از تبلیغ و ترویج دین داریم...

دانش آموزی که در دوران مدرسه،12 سال آماده خوری و حفظ کردن مطالب را آموخته،چگونه از او می توان انتظار ابتکار و تولید علم داشت؟                  دانش آموزی که 12 سال،در فضایی کاملا یک جنسه رشد می کند،بعد دفعتا وارد فضای دو جنسه دانشگاه می شود،چگونه می توان منتظر فضایی پاک،به دور از فساد شد؟یا فضای دانشگاه را هم مانند مدارس تفکیک کنند(که تازگی دارد کارهایی انجام می گیرد)،یا تدبیری برای مدرسه های ما بیندیشند.

از دختر نوجوان ما که وارد فضای جامعه ای می شود که به راحتی،به نام دین و ولایت،سر مقدسات را ذبح می کنند و پلیدترین اعمال را انجام می دهند،چگونه می توان انتظار دین داری داشت؟

مگر نه این است که معصوم فرمود:الناس علی دین ملوکهم.وقتی جوان جامعه ما با دروغ برخی مسئولین و منفعت طلبی برخی احزاب روبرو می شود که فقط به فکر خود و حزبشان هستند،چگونه می توان از او انتظار خوش بینی به نظام داشت؟

مکرر به جوانان می گویند،شما غرب زده اید،آنقدر از فرهنگ غربی پیروی نکنید،لباس غربی،نوع موی غربی،مانتوی غربی...بعد که می پرسید،از فرهنگ غرب پیروی نکنند از چه فرهنگی پیروی کنند؟می گویند از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی.میگوییم ببخشید می شود بگویید کجا فرهنگ سازی اسلامی شده است؟جوابی ندارند.جوان ما اگر لباس نوع غربی نخواهد بپوشد،اصلا یک لباس زیبای ایرانی اسلامی وجود دارد که او جایگزین کند؟

به نوجوان ما که تازه وارد فضای جامعه شده و از توطئه استعمار و غرب بی خبر است و صرفا برای زیبایی،تیپش کمی عجیب است،گفته می شود بی دین،بی خدا،مویت را درست کن،لباست را درست کن،اما در مقابل فلان آقازاده که حق خوری کرده سکوت می کنند،چون منافع خودشان در میان است.

این فراز از خطبه امام حسین(ع)را به یاد میاورم:"شما هر جا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید خداوند در آخرت جبران می کند،اما هر جا منافع خودتان بود آنرا به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید،شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزش ها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش ها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر شوید.با همه این کوتاهی ها از خدا بهشت را هم می خوایید؟پس از همه این عافیت طلبی ها و دنیا پرستی ها،منتظرید که در بهشت همسایه پیامبران او باشید؟در حالی که من می ترسم خداوند در همین روز ها از شما انتقام بگیرد.خداوند از شما انتقام خواهد گرفت."

تا موقعی که نخبگان و مسئولین و تأثیر گذاران جامعه،در رخوت و سستی ناشی منفعت طلبی باشند،نمی توان انتظار اشاعه فضیلت در جامعه داشت.

حقیر از آقای رئیس جمهور سوالاتی دارم:

ببخشید جناب دکتر احمدی نژاد،مگر شما نبودید که شعار اصلی تان در دو انتخابات اخیر،تأمین عدالت بود؟مگر نه این است که وقتی شخصی از عدالت صحبت می کند،مردم باید بازخورد آن تفکر را در رفتار شخص ببینند؟پس چرا در قبال جریان بازداشت آقای جوانفکر،این چنین واکنش نشان دادید و عمل یکی از اصلی ترین ارگان های نظام را زیر سوال بردید؟آیا این تناقض در رفتار شما نیست؟آیا بنده حق دارم این سبک رفتارهای شما را پای منفعت و قدرت بگذارم؟آیا شما با این دست از اعمال باز هم از زیر دستان خود،عمل بر اساس عدالت را توقع دارید؟آیا انتظار دارید هنوز هم مردم شما را به عنوان فردی عدالت گستر بشناسند؟

دکتر افروغ در این باره می گوید:

ما امروز، غرب را می‌کوبیم اما از غربی ها غربی تریم. امروز معنویت و اخلاق، فدای سود و اقتدار شده و در واقع جای هدف و وسیله عوض شده است. اگر سیاست برای خودش هدف شد و فعل سیاسی، فعل مشروط نبود و فعل هدف شد، فاتحه اخلاق را باید خواند. اما اگر فعل اخلاقی فعل هدف شد، مشکلات حل می شود. در واقع معنویات طراز سیاست است و نه برعکس... در سیره امام علی(ع) شما نمی‌بینید ایشان با هر وسیله‌ای قدرت را بدست بگیرند. البته فعل سیاسی و فعل اخلاقی یک فرق هم باهم دارند و آن فرق هم تقدم رتبی و تقدم ارزشی است. تقدم رتبی با قدرت است اما تقدم ارزشی با قدرت نیست. قدرت فعل مشروط است یعنی وسیله‌ای برای تحقق یک هدف است. اما برای افرادی که امروز حاکمند قدرت هدف است. قدرت فی‌نفسه هدف است و همه چیز برای آنها تاریخ مصرف داشته و فرصتی است برای تحقق آن هدف. چه امام زمان(عج) باشد چه مکتب ایرانی. در واقع ما امروز نوعی ماکیاولیسم مذهبی داریم. نباید ارزش‌های متعالی را خرج قدرت کرد بلکه باید قدرت را خرج ارزش‌های متعالی کرد... ما راه اشتباه غرب را در تأکید بر عقلانیت ابزاری دنبال می کنیم. امروز خود غرب هم غلط بودن این مسیر را فهمیده اما ما همچنان همان مسیر غلط را دنبال می کنیم. وقتی ما به شهروند مسلمان خودمان نگاه ابزاری کنیم، توقع داریم دیگران چنین نگاهی را به ما نداشته باشند.(1)

اگر در حال حاضر،منفعت آقایان در بزرگ کردن قضیه کاریکاتور روزنامه شرق است،از کجا معلوم فردا منفعت آنان در مخالفت با رهبری نباشد؟

در آخر مسئولین را به چند جمله ای از صحبت های امام خامنه ای ارجاع می دهم:

"نهی از منکر هم فقط نهی از گناهان شخصی نیست،تا می گوییم نهی از منکر،فورا در ذهن مجسم می شود که اگر یک نفر در خیابان،رفتار و لباسش خوب نبود،یکی باید بیاید و او را نهی ازمنکر کند.فقط این نیست،این جزء دهم است.

نهی از منکر در همه زمینه های مهم وجود دارد،مثلا کار هایی که افراد توانا دستشان می رسد و انجام می دهند؛همین سوء استفاده از منابع عمومی؛همین رفیق بازی در مسائل عمومی کشور؛در باب واردات،در باب شرکت ها و در باب استفاده ازمنابع تولیدی و غیره؛همین رعایت رفاقت ها از سوی مسئولین."(2)

 

1.مصاحبه با آفتاب نیور

2.خطبه های نماز جمعه تهران_1379

 

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...


*بنده منکر خدمات این دولت و دکتر احمدی نژاد نیستم،اما با کسی عهد اخوت نبسته ام.

معلوم نیست نمایندگان مجلس چه می کنند؟وزیر را برای استیضاح دعوت می کنند بعد در صحن مجلس در مورد اصلی فرعی کردن موضوع با هم بحث می کنند،بعد از نیم ساعت استیضاح منتفی میشود البته نمی توان از لابی نمایندگان با نمایندگان دولت غفلت کرد.خدا به هممون رحم کنه...والسلام

پیشنهاد می کنم این مطالب رو بخونید

++
+ +
۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۱ ، ۲۳:۲۴
هادی مسعودی

این روز ها شاهد خشم و اعتراض ملت مسلمان به دلیل اهانت به پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) هستیم،حقیر به نوبه خود انزجار و خشم خود را نسبت به این موضوع اعلام کرده و امیدوارم این دست موضوعات ضد اخلاقی دیگر تکرار نشود.اما بعد…

آیا هتک حرمت به ساحت رسول الله موضوع جدیدی است؟آیا در همان زمان حضرت،از روش های گوناگون به ایشان توهین نمی کردند؟عکس العمل پیغمبر در برابر این تهاجمات چه بود؟آیاایشان کمترین واکنشی به این توهین ها که به شخص خودشان مربوط می شد،نشان دادند؟

بیشترین ناراحتی هنگامی دچار انسان کامل می شود،که انحطاط و بی دینی امتش را پس از دریافت وحی و هدایت،نظاره کند.وقتی این موضوع برای ما روشن تر می شود که می بینیم امام سجاد(ع)در جواب شخصی که از ایشان می پرسد کدام قسمت از سفر کربلا برای شما سخت تر بود،سه بار میفرمایند:الشام.

در تحلیل جواب امام شاید بتوان گفت که امام با جامعه ای مواجه شدند که 20 سال در سایه شخصی مثل معاویه زندگی کرده بودند و اسلام آوردنشان توسط معاویه بوده است،امام وقتی عمق تقهقر و جهالت آنان را می بینند بدترین خاطره را در آن جا تجربه می کنند.

بدترین واقعه برای رسول الله(ص)،عمل نکردن به احکام و سیره عملی ایشان،توسط شیعیان آن حضرت می باشد.بدترین توهین به پیامبر اکرم،هتک حرمت توسط یک مسیحی نیست،بدترین توهین به حضرت،روبرگرداندن پیروان ایشان از عمل به منویات آن حضرت است،پیامبر تحمل توهین به منش توحیدی خداوند را ندارند.

مسئولی که در جامعه اسلامی،به اسم اسلام،اما به روش ابوسفیان زندگی می کند،خون مردم را در شیشه کرده،حق محرومین را پایمال می کند،بیشتر در حق حضرت رسول اجحاف می کند،یا آن شخص نامسلمانی که در فلان جا به پیامبر توهین می کند؟آن مسئول ظاهر الصلاحی که اعتبار خود را به خاطر همین ظاهر دارد،اما با محترم نشمردن حق مظلومین،جمعی را به اسلام بدبین می کند،بیشتر دل پیامبر را به درد می آورد یا یک توهین از طرف یک شخص خارجی؟

چرا به خاطر این نوع اسائه ادب ها،کسی راهپیمایی و اعتراض نمی کند؟حقیر منکر عکس العمل و اعتراض به این هتاکی نیستم بلکه این عمل را لازم و واجب می دانم اما نقطه نظر بنده در اینجاست که موضوع مهم تر،که همان سیره عملی پیامبر اکرم می باشد از نظر مسئولین و نخبگان ما مورد غفلت واقع گشته است.حساسیت ها بیشتر باید در این قسمت ضریب بگیر،اما متاسفانه شاهد این قضیه هستیم که برخی از مسئولین ما نسبت به موضوع اصلی که همان سنت پیامبر می باشد،بی اعتنا هستند.

حضرت رسول می فرمایند:آن جامعه ای به کمال و سعادت نمی رسد که در آن ضعیف با لکنت زبان حقش را از قوی مطالبه کند.حال آیا تلاش غالب مسئولین ما در راستای تحقق این فرمایش حضرت می باشد؟آیا عمل نکردن به این دستور خود یک توهین عملی نیست?

آن مسئولی که در برابر قانون شکنی فرزندش سکوت می کند و روزی 5 بار اشهد ان محمد رسول الله می گوید،سیره آن حضرت را به سخره نگرفته است?

احزاب و اشخاصی که در برابر ظلم و ستم بر مظلومین سکوت کرده . دم بر نمی آورند،آیا بر ساحت مقدس رسول الله توهین نمی کنند؟

چقدر این جمله خطبه منای اباعبدلله برایم تکرار می شود:

...شما هر وقت حق خودتان و حزبتان را در خطر دیدید،فریاد کشیدید و جنجال به پا نمودید و با تمام قدرت آنرا مطالبه کردید،اما هرگاه حق مستضعفین و محرومان جامعه تباه گشت سکوت کردید و گفتید خداوند برای آنان در قیامت جبران کند...

 

نوشته ام را با فرازی از خطبه فدک به پایان میرسانم:

و شیطان سرش را از پناهگاهش بیرون آورد و شما را صدا زد،پس دید که به دعوتش پاسخ دادید و برای فریب خوردن در او نظاره گر هستید.سپس شما را به برخاستن دعوت نمود،پس دید که خیلی راحت و سبک هستید و از جا برمی خیزید.و داغتان کرد و در شما دمید،پس دید که برافروخته می شوید و غصب می کنید.پس شتر(مال)غیر خود را نشانه و علامت زدید و آن را در غیر آبشخورهایتان وارد کردید(آن چه را که مالک نبودید عهده دار شدید).و این در حالی است که هنوز پیمان ها نزدیک اند و خشک نشده اند و هنوز زخم ها بازاند و بهبود نیافته اند.شما چنین شتابان به این کار مبادرت کردید،گمانتان این بود که به خاطر ترس از به پا شدن فتنه و جلوگیری از آن چنین کردید.آگاه باشید که خود در فتنه افتاده اید و همانا جهنم بر کافران احاطه دارد.بحار الانوار،ج29،ص237

 

اللهم ما بنا من نعمة فمنک...

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۱ ، ۱۳:۵۱
هادی مسعودی

 

 

 

سلام سلمان جان   

میبینم که بعد از سال ها مبارزه انقلابی توی شیراز و دست پنجه نرم کردن با مشکلات این مردم ،راهی تهران شدی،خدا قوت.
از همان روز اول که باهات آشنا شدم ،حرف هات به دلم نشست چون از دل پر از دردت بلند می شد...
اون موقع که از زمین خواری آقا زاد گان این شهر و خوردن حق مردم می گفتی و صدات می لرزید کم کم شناختمت،اون موقع که از لابی مسئولین و سکوت آقایان می گفتی و اشک تو چشمات جمع می شد با روحیاتت آشنا شدم.
خداوند به وسیله رفاقت من با تو،بر من منت گذاشت و با گفتمان امام و انقلاب که قبل از آشناییم باهات کاملا از اون بیگانه بودم آشنا کرد،من خودم را مدیون سلمان کدیور می دونم...

می دونم که به خاطر وقایع آینده شیراز نگرانی،اما این تضمین را بهت میدم که تا جایی که بتونم و توان داشته باشم در راستای اهداف امام و انقلاب بایستم و مبارزه کنم و مقابل هیچ ظلمی سکوت نکنم....

اما توی این راه شدیدا به راهنمایی هات نیاز دارم...

داداشم تهرونی شدی ما رو فراموش نکنی ها....ما همیشه به یادتیم...

والسلام


پی نوشت:این نامه را خیلی جدی نگیرید چون واسه دل خودم نوشتم.

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۱ ، ۰۹:۰۱
هادی مسعودی