۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

اکنون شاید پس از روی کار آمدن اصلاحات(و دوستانشان)عده ای در کوچه و بازار و محافل مختلف به راه بیفتند و از رقیب مشترک بگویند و دائم از اتحاد دم بزنند.شاید اگر قبل از بررسی این موضوع،به دلایل روی آوردن مردم به دکتر روحانی(با عقل صغیرم)بپردازم،بتوانم راحت تر از دید خود به اتحاد سخن بگویم.

 

همه خوب می دانیم که آقای روحانی خود هم فکر نمی کرد که با این رای بالا به پاستور راه یابد،خوب می دانیم که او نه برنامه ای داشت و نه حرف جدیدی،نه شخصیت جذابی داشت و نه کاریزمایی.اما چه شد که با رای قاطع 18 میلیونی رئیس جمهور منتخب مردم شد؟

به نظر حقیر مردم یک نه بزرگ به جریان کنونی اصولگرا گفتند،مردم به افراد ریش دار بدون ریشه،به تحجر و ریاکاری،به حرف بدون عمل،به وعده بدون اجرا نه گفتند.مردم با انتخاب خود بیزاری خود را از کسانیکه منافعشان جزء اصول حزبشان و یا بهتر جزء اصول اعتقادیشان است اعلام کردند،انزجار خود را به ماستمالی و توجیه،انکار و قلب حقایق ابراز کردند.مردم سناریو قدیمی جناح راست را بر هم زدند.در طول زمان دست راستی ها برایمان رو شده است،آنجا که برای "کهف الحصین" نشان دادن خود دشمن تراشی می کنند و مردم را از ترس لولو خود ساخته به آغوش خویش دعوت می کنند.آنجا که جناح راست و برخی از دلسوزان(از روی جهل) جریان موهوم انحرافی را بزرگ ترین خطر جهان اسلام معرفی کردند و در رسانه ها و عموم آنقدر به دولت تاختند ،که مردم از این همه حرف و شایعه به جای ناکارآمدی شخص،ناکارامدی گفتمان را استنباط کردند و نتیجه اش شد همین که دیدیم.

در واقع مردم از حب علی رای ندادند بلکه از بغض معاویه به ایشان رای دادند.اما این همه ماجرا نیست.به نظر حقیر مردم "لا اله" را بسیار خوب گفتند،اما در "الا الله" دچار خطا شدند.مردم اگر به ریاکاری و دروغ نه گفتند،اما متاسفانه به دامن تجدد روی آوردند،به دام هاشمی و اعوانش افتادند.در واقع مردم،درد و دغدغه اشان کاملا درست بود ،اما در داعیه و خواسته خویش دچار اشتباه شدند.البته در معرفی و شناساندن داعیه اصلح،نخبگان هم خوب عمل نکردند.دکتر جلیلی هم با اینکه از نظر ما نماینده گفتمان انقلاب و اسلام ناب بود،نتوانست به خوبی مرز بین گفتمان خود که همان گفتمان امام(ره) بود را با گفتمان حزبی و فشل راستی به خوبی نشان دهد و همچنین نتوانست به خوبی رجحان و برتری گفتمان عدالتخواهی بر گفتمان دیگر(راستی) را معلوم سازد،که البته در این موضوع هم خود ایشان مقصر بودند و هم طرفدارانشان که ما باشیم و همین موضوع باعث شد که مردم تر و خشک را یا هم بسوزانند و به دکتر جلیلی هم روی خوش نشان ندهند.

حال به موضوعی که در ابتدا طرح کردم می پردازم:آیا اکنون زمان آن است که جریان عدالتخواه(به عنوان مثال) با جریان راست سنتی(که به نظر حقیر اصلی ترین عامل روی کار آمدن آقای روحانی است) اتحاد کند؟اتحاد حول چه؟بر سر چه؟اتحاد زمانی صورت می گیرد که دو طرف،هم دارای درد های مشترک باشند و هم دارای داعیه مشترک.اتحاد در مرام این حضرات،از آن نوع اتحاد هایی است که در لیست ائتلاف جبهه متحد برای شورای شهر،هنوز اسم کسانی که در جمهوری اسلامی به وسیله تصویب طرح هایی چون هدف 90 تبعیض و فساد را تئوریزه کردند می بینی،هنوز جبهه متحد اصولگرایان(کدام اصول؟) آقای "م" و "ن" را اصولگرا می داند.امروز دیگر برای بنده کاملا روشن است که منظور از اصولگرایی هر چه هست،اصول و آرمان های انقلاب نیست که اگر می بود نباید شاهد حضور این افراد در لیست جبهه متحد می بودیم.ما با کسانی که در جامعه امر به مفروف و نهی از منکر را یا زمین نهادند یا به اموری صغیر تقلیل دادند،هیچ اتحادی نداریم.ما با کسانی که برای دعوت به اسلام فقط به دعوت زبانی بسنده کرده و مصداق "نومن ببعض و نکفر ببعض" هستند کاری نداریم،ما عقیده داریم دعوت به اسلام،دعوت به تمامیت دین مبین اسلام است آنهم به همراه رد مظالم و مبارزه رودرو با ظالمین و کفار.ما با کسانیکه به حکم خدا(توزیع عادلانه ثروت) بی توجهند و یا خلاف آنرا پی ریزی و ماستمالی می کنند نه تنها کاری نداریم بلکه بیزاری می جوییم.اللهم العن اول ظالم...

اللهم ما بنا من نعمت فمنک

 


پی نوشت:

1.بنده انحراف را در بدنه دولت انکار نمی کنم اما چون شواهد کافی برای اثبات این قضیه نیست بر اساس فقه شیعه این موضوع را منتفی می دانم(قابل توجه دعوت کنندگان به تقوا)

2.منظور بنده از "اصولگرایی" که در متن به کار بردم آن تعریفی که امام یا رهبری از اصولگرایی دارند نیست،منظور بنده همان اصولگرایی است که با تبعیض در جامعه رابطه خوبی دارد.

 

این مطالب را هم پیشنهاد میدم بخونید:

عدالتخواهان و حاکمیت اصلاح طلبان

این الفاطمیون

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۲
هادی مسعودی