۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بعد از حدود سه ماه پیگیری مداوم موضوع برج های دوقلو خیابان زند،شاید الان زمان آن باشد که کمی به عقب بازگردیم و اهداف و نتایج کار را بررسی کرده و با دیدی از بالا قضیه را از نظر بگذرانیم.پس از گذشت حدود یک ماه از کار،سوالی برای برخی دوستان پیش آمده بود که بد نیست اینجا مطرح شده و در حد وسع جواب داده شود؛سوال این بود که آیا ساخت دو برج ارزش این همه وقت گذاری و پیگیری و درگیری و ... را دارد یا خیر؟حالا این دو برج هم ساخته شود،مگر چه اتفاقی رخ می دهد؟پاسخ این است که این موضوع فقط و فقط مطالبه گری صرف،جهت جلوگیری از ساخت دو برج نیست،ساخت این برج،محل نزاع دو نوع تفکر پیرامون الگوی پیشرفت و توسعه شهر شیراز است؛یک فکر که مدینه فاضله خود را دوبی قرار داده و قصد دارد شیراز را هم به آن سمت ببرد و آرمانشهر خود را کشورهای درجه چندم غرب زده(و نه غربی) قرار داه است؛و تفکر مقابل که بر این باور است که شیراز باید سومین حرم اهل بیت شود؛هویت تاریخی – مذهبی خویش را بازتولید کند و تنها الگوی توسعه و پیشرفت شهر،باید حول محور عدالت اجتماعی تنظیم شود.

پس محل درگیری،نقطه عدالت است،همان موضوعی که مهم ترین هدف انقلاب اسلامی است،اهمیت موضوع به این دلیل است.تقابل و مبارزه در این قضیه،شاید یکی از مهم ترین موضوعاتی باشد که همیشه در صدر درگیری های انقلاب اسلامی بوده است و همچنان تقابل این دو نوع تفکر،دو نوع اسلام،دو نوع شیعه ادامه دارد و سرنوشت انقلاب،پایان این نبرد است که روشن خواهد شد.لازم می دانم راجع به نتایج و برکان قضایای رخ داده نکاتی را عنوان نمایم:


.1از دیرباز یکی از مهم ترین دغدغه های دلسوزان و بزرگان،نبود اتحاد بین جریان های مذهبی و ارزشی بوده است.اما همیشه و تا هم اکنون بحث بر سر این موضوع به نتیجه ای نرسیده است چرا که تا نام اتحاد به میان می آید اولین سوالی که پرسیده می شود این است:"اتحاد بر سر چه؟" اتحاد برای به تاراج بردن انقلاب؟خیر:..."ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان".نکته دیگر آنکه آیا داشتن اتحاد به خودی خود دارای اصالت است؟یا اتحاد باید برای رسیدن به اهداف بزرگ تر و متعالی تر شکل گیرد؟و موضوع دیگر آنکه اتحاد با چه کسانی و با چه معیاری؟آیا معیار اتحاد،ظاهر افراد و ریش و تسبیح داشتن آنان است؟باز هم خیر...اما این بار اتحادی مقدس حول یک محور مشترک به وجود آمد؛اتحاد حول محور عدالت اجتماعی.با تعریف عملیات مشترکی که اهمیت آن را در بند قبل توضیح دادم،بسیاری از قشرها از جمله:دانشجویان ، اساتید دانشگاه ، طلاب ، کارشناسان شهری ، گروه های محیط زیستی و برخی مسئولین متعهد و ... پای کار آمدند و تمام توان و انرژی خود را برای جلوگیری از تحمیل چنین ظلمی بر شهر و ترویج چنین فکری بر انقلاب گذاشتند تا ثابت کنند که انقلاب به نام عده ای معدود توتالیتر در نیامده و ملاک ارزشی بودن هم ظاهر افراد نیست،چرا که اگر همان اهداف امام روح الله را به خوبی برای جامعه ترسیم کنی،همان به ظاهر غیر مذهبی(که فقط یک عیب بیرونی) دارد حاضر است سرمایه خود را به پای انقلاب بریزد و اثبات کند که بر خلاف عده ای تنگ نظر که فقط خود و خانواده و حزب خود(که البته بین حزب و خانواده اشان تفاوتی نیست) را وارثان انقلاب می دانند،انقلاب هنوز دارای 98 درصد رای است،کافی است آقایان کمی از مسند قدرت به زیر آمده و نیم نگاهی به اصلی ترین عامل انقلاب،یعنی"مردم" بیندازد.


2.نکته قابل توجه دیگر آنکه پیگیری قضایای اخیر توسط جنبش دانشجویی،تراز واقعی جنبش دانشجویی شیراز را به رخ دانشجویان تمام کشور کشید و نشان داد که عده ای دانشجوی ساده با داشتن دغدغه ها و اهداف بلند،چقدر عالی و دقیق می توانند در معادلات شهری ایفای نقش کرده و زمین بازی را به نفع مستضعفین و به سود عدالت بر هم بزنند.رتبه جریان دانشجویی پس از پیگیری این موضوع،چندین درجه رشد کرد و دانشجویان با عملکرد حدودا بی اشکال خود،نشان دادند که فقط اهل شعار و حرف نیستند و در عرصه عمل،حرف ها برای گفتن دارند.مطرح نمودن حرف های قوی کارشناسانه،عکس العمل های به موقع و دقیق،بررسی و رصد مداوم کارهای انجام شده و آسیب شناسی دائم از کار،مشورت گرفتن از بزرگان،هماهنگی با دیگر گرو ها،داشتن ادبیات طلبکارانه در مواجهه با مسئولین(طبق نظر امام خامنه ای)،رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر،مطالبه گری محترمانه بدون هیچ گونه توهین و ... تعدادی از ویژگی های عملکرد دانشجویان در قضیه اخیر می باشد.

البته نا گفته نماند که متاسفانه برخی تشکل ها بدلیل گرفتار شدن در دام اختاپوس احزاب و درگیری در بازی های صرفا سیاسی از جنس دهه شصت، که نه تنها دردی از انقلاب دوا نمی کند بلکه یک ارتجاع به تمام معنا برای جنبش دانشجویی است،از همراه با قافله جریان دانشجویی متعهد و انقلابی جا ماندند که امیدواریم تا چند وقت آینده با درک پیام 6/8 امام خامنه ای رسالت واقعی خویش را شناخته و خود را به تراز واقعی و فعلی جریان دانشجویی شیراز برسانند


.3.همیشه یکی از مهم ترین ناراحتی ما،عقب افتادگی طلاب و روحانیت پس از انقلاب از رسالت واقعی و اصلی خویش بوده است.متاسفانه با اینکه روحانیت وظیفه اصلی درک و بازتولید اهداف و آرمان های انقلاب طی این سال ها را داشته است،اما متاسفانه با گذشت حدود 35 سال از انقلاب،هنوز نتوانسته جایگاه واقعی خود را پیدا کند و بین روحانیت فعلی و داعیه ها و انتظارات امام و رهبری از آنان،فرسنگ ها فاصله و اختلاف است.اما پس از شروع اعتراضات پیرامون این برج و ورود پر رنگ طلاب و برخی روحانیون،کورسویی از امید در دل ما درخشید و ما مفتخریم که امروز در شیراز یک نسل "طلبه عدالتخواه" در حال تربیت و رشد هستند؛از همین جا لازم می دانم ارادت و تواضع خود را خدمت روحانی عدالتخواه؛حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای عرفانی فرد عرض کنم


4.از دیگر برکات اتفاقات اخیر،روشن شدن چهره واقعی برخی افراد ظاهر الصلاح در این شهر بود که شعار وا اسلامایشان و ذکر های از ته حلقومشان،گوش فلک را کر کرده بود؛کسانی که با داشتن ظاهری انقلابی و اسلامی،مهم ترین مروجان همان تفکر غرب زده ضد عدالت بودند،کسانی که با روکش اسلام و انقلاب،قصد به محاق بردن انقلاب را داشتند.به لطف خداوند چهره اینان به خوبی برای همه شفاف شد.از امام روح الله یاد گرفتیم که خاکریز مبارزاتی خود را بر روی مفهوم "عدالت اجتماعی" بگذاریم و از هر که و هر جا که قدمی هر چند اندک در راه عدالت بر دارد،دفاع کنیم و مقابل هر شخصی و با هر منصب و ظاهری که بخواهد مقابل "عدالت" قد علم کند بایستیم و بجنگیم.در قضیه اخیر،برخی کسانی که اتقو اتقو هایشان تمام جهان را گرفته بود نشان دادند که از آب دور بودند اما شنا گرانی بس حرفه ای بودند،ثابت کردند به وقت لازم حاضرند روی اخلاق رژه روند و به راحتی حدیث "...انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق .." را به دیوار بکوبند


.5.دوباره و چند باره این گزاره برای همگان اثبات شد که:"اصولگرایی و اصلاح طلبی دو اصطلاح صرفا سیاسی و قشری بوده که بزرگ ترین مدعیان آن بارها اثبات کرده اند برای منافع اقتصادی حاضرند بر سر یک میز بنشینند و معامله کنند.دعواهای چپ و راست،دعواهایی زرگری،غیر اصیل و صرفا سیاسی بوده و این دو حزب،بارها و بارهانشان داده اند که حاضرند برای منفعت اقتصادی و تجمیع ثروت، مصدر "متحد شدن" را صرف نموده و در راه رسیدن به اهداف مشترکشان،به تعدد بر سر یک سفره حاضر شوند.اصولگرایی و اصلاح طلبی امروزی بیشتر به دو قبیله سیاسی می مانند که هر کدام در راه قبیله شان دست به هر کاری میزنند و به موقع خود هر حقی را انکار کرده و هر ظلمی را ماستمالی می کنند. "در قضیه اخیر،شاهد آن بودیم که بزرگ ترین مدعیان اصولگرایی در شهر،همنوا با برخی اصلاح طلبان،از ساخت این برج ها با قدرت تمام،دفاع کردند و برای رسیدن به اهداف خود،بدترین توهین ها و شدیدترین تهمت ها را به منتقدین و دلسوزان شهری اطلاق نمودند؛دفاع برخی رسانه های اصلاح طلب و معلوم الحال از این مدعیان اصولگرایی نیز شاهدی دیگر بر ادعای ماست .

سخنان دبیر موتلفه اسلامی راجع به برج ها،سکوت و شاید دفاع دبیر جبهه پیروان شیراز از این پروژه،عدم همراهی تشکل دانشجویی وابسته به جناح راست با جریانات منتقد،...شواهدی چند بر دفاع مدعیان اصولگرایی در این شهر از قضیه برج ها است.بارها گفته ایم،باز هم می گوییم،به تعریف اصولگرایی از منظر رهبری و با مولفه های مد نظر ایشان معتقدیم و اصولگرایی و اصلاح طلبی مصطلح امروزی را قبول نداریم،به تقسیم بندی مکتبی و غیر مکتبی در چارچوب انقلاب اسلامی قائلیم و صف بندی ما بر مرزهای عدالت اجتماعی است و بر هر چه و هر کس و با هر ظاهری(چه با عمامه،چه بی عمامه،چه با ریش،چه بی ریش،چه با کراوات،چه بی کراوات و ...) که بخواهد قدمی،خواسته یا نا خواسته خلاف "عدالت" بر دارد مخالفیم و با او مبارزه می کنیم.


و در آخر اینکه در قضایای اخیر،به خوبی این جمله امام خامنه ای(ارواحنا له الفدا) را درک کردم:" با آغاز مبارزه‏ى جدّى با فساد اقتصادى و مالى، یقیناً زمزمه‏ها و بتدریج فریادها و نعره‏هاى مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها عمدتاً از سوى کسانى خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعى است بددلانى که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا ساده‏دلانى که از القائات آنان تاثیر پذیرفته‏اند با آنان همصدا شوند. این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند..."

به امید برداشتن قدم های بلند تر و مهم تر در راه عدالت اجتماعی و حقوق مستضعفین و مبارزه با پول پرستان و سرمایه سالاران ظاهر الصلاح و به ظاهر مذهبی...ان شاالله.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۲
هادی مسعودی

بارها عرض کرده‌ام اگر اختیار را به من بدهند، ظرف 4 یا 5 سال شیراز را به ابوظبی و دبی نزدیک می‌کنم. اگر نکردم مرا آتش بزنند...

این جمله عجیب استاندار فارس می باشد که در کمال عصبانیت در مقام ملامت معترضان برج های دوقلو 25 طبقه زند بر زبان رانده است. خوشحالیم که پس از گذشت حدود 7 ماه از روی کار آمدن  دولت تدبیر و امید جناب استاندار دیدگاه  اصلی و حرف آخر خود پیرامون توسعه شهری را بیان کردند و به صراحت، الگو و مدینه فاضله خویش را به اطلاع عموم رساندند. 

ابتدائا از صراحت لهجه حضرتشان سپاسگزاریم و اما بعد:

1. اصولا انقلاب اسلامی با چه شعاری به پیروزی رسید؟ هدف از این انقلاب چه بود؟ آیا ما انقلاب کردیم که که هر روز خود را به الگوهای غربی نزدیک تر کنیم و یا ما در جهت استقلال و آزادی در بستر اسلام قیام کردیم؟ آیا دست ما در ارائه الگوهای اقتصادی مبتنی بر عدالت خالی است؟ اساسا چشم انداز تعریف شده در جمهوری اسلامی مگر رسیدن به تمدن نوین اسلامی نیست؟ امام خامنه ای(روحی له الفدا) می فرمایند: «دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت همان چیزی می شود که در کشورهای سرمایه داری مشاهده می کنیم. » (1) جمهوری اسلامی قرار است با بر پا کردن عدالت اجتماعی در جامعه و توجه به حقوق همه آحاد مردم (نه فقط عده ای قلیل)  تبدیل به الگویی برای دیگر کشورها شده و انقلاب خود را صادر نماید.امام روح الله می فرمایند: «ما می خواهیم که همه ممالک اسلامی این ویژگی ها را داشته باشند و این فضایی که در ایران تحقق پیدا کرده است در همه ممالک اسلامی باشد و این انقلاب صادر بشود به همه ممالک اسلامی و همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بایستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگیرند و باید بدانند که حق گرفتنی است و الا نخواهند اعطا کرد. »(2) 

 

2. اینکه رهبری شان شیراز را سومین حرم اهل بیت تعریف کردند آیا از دید جناب احمدی یک شوخی بود؟ آیا شیراز را سومین حرم اهل بیت نامیدن، تعیین هویت برای این شهر جهت ترسیم چشم انداز برای آینده نیست؟ وقتی رهبری شیراز را سومین حرم اهل بیت می نامند در واقع برای این شهر یک راهبرد تعریف می کنند؛سومین حرم اهل بیت بودن شیراز یعنی نماد و المان شهر باید حرم احمد بن موسی(ع) باشد؛ یعنی شهر باید با محوریت این حرم مطهر توسعه یابد،یعنی برای شهر هویت خیالی و ساختگی نسازید، یعنی صرفا با توسعه حرم شاهچراغ از خود رفع تکلیف نکنید. در دهه پیشرفت و عدالت هدف مسئولین باید رساندن و نزدیک کردن شیراز به شان سومین حرم اهل بیت بودن باشد؛نه تنها دبی و ابوظبی الگوهای ما در پیشرفت نیستند بلکه ما از اساس با توسعه منهای عدالت در تضاد و تنافریم.

 

3.سوالی که پس از شنیدن جمله جناب استاندار به ذهن ما متبادر شد این بود که آیا ایشان تمام اظهار نظرهایشان از همین نقطه نظر بوده است؟ یعنی اگر ایشان از بیکاری می نالند یا از ضعف کشاورزی صحبت می کنند از جهت نزدیکی هر روزه ما با دوبی و ابوظبی است؟ خوب است جناب احمدی نگاهی به کلام امام روح الله پیرامون نوع کار در شهر و عدالت شهری بیندازند تا در آینده از دادن این نظرات شاذ اجتناب نمایند،امام می فرمایند: «برای ملت کار بکنیم، تمام هم مان را صرف کنیم که این بیچاره هایی که تو این زاغه ها باز هم نشسته اند این ها را از اینجا بیرون بیاوریم،جایی برایشان درست بکنیم، آب و برق این مملکت را درست بکنیم... هی ننشینید دعوا بکنید، هی هم دنبال این نروید که همانطوری که در طاغوت میکرد شهرها را خیلی مزین کنید و شهرها را خیلی بزرگ بکنید و همه هم دولت و همه بودجه مملکت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود که باز همان طاغوتیها از آن استفاده بکنند. برای این پایین شهریها، برای این بیچاره ها،اسلام است، حکومت اسلام است، برای این ها فکر بکنید،هم تان را صرف این بکنید،نه صرف اینکه دعوا بکنید.»(3)

 

4.در آخر باز تاکید می کنیم که  مسئولین امر اطمینان داشته باشند که  در مدیریت شهری مادامی که نگاه صدقه ای و جزوی به جنوب شهر و مناطق محروم داشته باشند و تمام تمرکز و تلاش خود را صرف مناطق مرفه نشین و شمال شهر نمایند و از برای رفع تکلیف گاهی و فقط گاهی گوشه چشمی به پایین شهر بیندازند، نه به عدالت اجتماعی نزدیک می شویم و نه قرابتی با سومین حرم اهل بیت خواهیم داشت؛ اگر قرار است سیاست گذاریهای یک جانبه و غیر عادلانه همچنان در شهر ادامه یابد پیشنهاد می کنیم کاربری شیراز را از "سومین حرم اهل بیت"  بودن به  "اولین دوبی ایران زمین" عوض کنیم و انقدر شعار ندهیم و بیش از این از رهبر انقلاب مایه نگذاریم و حداقل ایشان را بد نام نکنیم.

 

گزاره آخر: به استاندار محترم پیشنهاد می کنیم اگر قصد دارند در راه هدفی آتش بگیرند، آن هدف اگر رسیدن به دوبی و ابوظبی نباشد بهتر است؛ بالاخره شان ایشان که از سادات نیز می باشند از این بالاتر است، فقط کافی است بعضی شب ها آخر وقت سری به برخی خیابان ها بزنند و زنان تن فروش را که از جبر زمان و بی کفایتی مسولین به این روز دچار شده اند ببینند، آن وقت اگر خواستند...

 

(1):سخنرانی رهبری 8/6/1384

: (2)صحیفه نور،ج12،ص284.(20/5/59)

: (3)صحیفه نور،ج13،ص77-78.(20/6/59

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۰
هادی مسعودی

انحراف انقلاب،خطرناک تر از سقوط انقلاب است؛چرا که اگر انقلاب سقوط کرد افتخار می کنیم که پس از انقلاب محمد(ص) و علی(ع) روح الله نامی آمد و انقلابی اسلامی در ادامه انقلاب رسول الله بنیان نهاد و با هیچ ظلمی نساخت و زیر بار هیچ حرف زوری نرفت و سقوط کرد،سقوط کردنی صعودی.اما، امان از انحراف؛که اگر انقلاب منحرف شد،اگرصورت انقلاب ماند و سیرتش عوض شد،اگر ظاهرش نیکو ماند و از درون تهی شد و اگر شعارهای انقلاب(از شدت تکرار) تبدیل به کلیشه شد و در مقام عمل منقلب گشت،آن زمان است که باید ترسید و مضطر شد و آن زمان است که سابقا انقلابیون،به خاطر رژه رفتن بر خون شهیدان انقلاب های اسلامی در طول تاریخ(از ابتدا تا اکنون) و به دلیل تضییع تمام تلاش ها و خون دل خوردن های انبیا و اولیا،باید خود را آماده تیغ تیز انتقام مهدی(عج) نمایند تا مذموما مدحورا وارد جهنم خود ساخته شوند.

اگر کار انقلاب بدانجا برسد که نتوانی افکار و گفتار امام روح الله را بدون ذکر نام ایشان بیان کنی(چرا که شاید تو را به اتهام تشویش افکار عمومی بازداشت کنند)؛اگر کار به آنجا بکشد که بازوان رهبری و دلسوزان واقعی،ممنوع التصویر شوند و عده ای پیشانی پینه بسته و یقه آخوندی پوشیده سالوس صفت که ذره ای درک اهداف انقلاب و الزامات زمانه را ندارند،یکه تاز میدان انقلاب شوند،مدیریت را قبضه کنند،به نام ولایت با اسب برچسب زنی بتازند بر ولایت مداران واقعی و با استناد به آیه «فاتهموا...به آنان تهمت بزنید» مخالفینشان را لجن بار کنند،آن زمان است که باید بازگشتی به اصول بکنیم و بسنجیم که چرا و چگونه به اینجا رسیدیم.آری که اگر میدان دار،حضرات شوند؛به نام اسلام و امام و قرآن اما به کام خودشان و حزبشان و پدرانشان،تمام قلم های منتقدین را خرد می کنند،مهر بر لبان مخالفانشان می زنند؛آری اگر کارها به دست اینان بیفتد سنت های قبیله گرایی و تجمل پرستی جاهلیت را زنده می کنند و حتی اگر دستشان برسد  سخنان رهبری را هم جهت حفظ نظام سانسور می کنند(همانطور که کردند).

اگر در انقلاب،بدلیل فراموشی اهداف و ماهیت انقلاب توسط انقلابیون سابق و انحرافیون(بخوانید زالوصفتان)لاحق،دیگر نتوانی از آرمان های انقلاب و عدالت اجتماعی بگویی،اگر به نام امنیت،دمادم تو را از "لولو" رادیو اسرائیل و سوء استفاده آمریکای جهانخور بترسانند و دائما تو را به سکوت (آنهم از نوع قبرستانی اش) دعوت کنند...:«اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و اینطوری که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم،ایران را بگوییم یک نمونه است،یک الگو هست،با رفتن شاه درست نمیشود؛با رفتن ظالم ها درست نمیشود.اگر بنا باشد که ظالم ها رفتند و ما یک دسته دیگر جایشان نشستیم،همان کارها را به اندازه ای که قدرت داریم بکنیم،ما هم همان هستیم،ما هم همان رژیم هستیم؛ما هم همان ظالم هستیم...»(1)

مراقب باشیم به آن روزها دچار نشویم؛این روزها شاهد غربت بیش از حد جریان حزب الله و اصیل انقلابی هستیم؛غربتی وصف ناپذیر.غربت از آن جهت که وقتی کلام امام را بیان می کنی،مریض خطابت می کنند؛وقتی برای رشد انقلاب و جلوگیری از حفظ وضع موجود نقد می کنی،با برچسب"ضد ولایت" از تو پذیرایی می کنند و هنگامی که با جریان های انحرافی(چه چپ و چه راست) وارد درگیری می شوی،خود به جریان انحرافی متصف می شوی.خلاصه حکایت این روزها،حکایت جالبی است؛تا دهان باز می کنی کم سوادی تا قدمی بر می داری کمونیستی،تا...

این روزها،روزهایی به یاد ماندنی است.به قول آن شاعر:سنگ ها را بسته اند سگ ها را رها کرده اند.

1358(1):سخنرانی امام(ره) در جمع سپاه پاسداران-08/3/

 

08/3/1358

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۶
هادی مسعودی

پیرامون توافقنامه ژنو حرف ها زده اند و نطق ها خوانده اند و خروارها نگاشته اند؛عده ای از روی دلسوزی سخنرانی ها بر زبان رانده اند و عده ای هم با غنیمت شمردن فرصتی حساس،به تسویه حساب شخصی و سیاسی پرداخته اند.اما آن فریادها و این دلواپسی ها زمانی مانا خواهد ماند و تاثیر گذار خواهد بود که از گلویی و دلی بر آمده باشد که تنها و تنها نگرانیش "انقلاب اسلامی" باشد و بس.

 

امروز دلواپسی ما از تهدید های دشمنان و خط و نشان کشیدن های مخالفان این نظام نیست بلکه ما از "سستی اراده ها" نگرانیم؛ناراحتی ما از چشم دوختن های هیپنوتیزم وار بر دستان دشمن است؛ما از خودباختگی برخی حاکمان خود دلواپسیم.ترس ما از خودمان است،از فراموشی راه،گم کردن هدف،از یاد بردن مردم؛ما از راه حل مشکلات را دمادم در بیرون جستجو کردم آشفته ایم.

 

ما از درونمان و خودمان در درون همین مرزها دلواپسیم؛که اگر از درون محکم باشیم و پولادین ما را چه باک از دشمنان.هیچ انقلابی از بیرون شکست نخورده است،مرگ انقلاب زمانی است که انقلاب شکست خود را بپذیرد،سقوط انقلاب زمانی است که برخی انقلابیون ما از انقلاب خسته شوند و خستگی خود را به پای مردم بنویسند،زمانی باید فاتحه انقلاب را خواند که دولتمردان آن به جای توجه به مهم ترین علت وقوع انقلاب اسلامی یعنی "مردم" و استفاده از تمام ظرفیت آنان به بیرون از مرزها متوسل شده و به آنور آب بیشتر از مرزهای خود اعتماد کند؛خداوند در قرآن میفرماید:« الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ...»،امروز کافران از دین شما ناامید شدند پس از انها نترسید اما از من بترسید.آیه 3 سوره مائده

 

ما امروز اعلام می کنیم که دلواپسیم.خوف این را داریم که مهم ترین هدف انقلاب،یعنی تامین عدالت اجتماعی و توجه به حقوق آحاد مردم در پشت برخی مذاکرات و لبخندها و زیادی خوش بین بودن ها گم شود.می ترسیم از تکیه و اعتماد بر چندرغاز دلار،که اگر تمام پول هایمان آزاد شود اما مسئله "عدالت اجتماعی" حل نشود و یا به عنوان یک موضوع درجه دوم بدان پرداخته شود،این جبهه بندی ظالمانه 1 درصدی و 99 درصدی بر قوت خویش باقی بماند و نه مشکلی از مردم رفع شود و نه شاهد کاهش اختلاف طبقاتی در آینده بشویم؛با این رویکرد،همین آش است و همین کاسه و حکایت همچنان باقی است...دلواپسیم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۹
هادی مسعودی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۱۳
هادی مسعودی