۳ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

فرهنگ ائمه اطهار این بود که از دیدن گونه های چال افتاده فقرا به خود می لرزیدند.اهل بیت معتقد بودند،آرمانی که گرسنگی گرسنگان به آن لطمه نزند،یک آرمان انسانی نیست،چه برسد به یک آرمان الهی.آن بزرگواران شیعیان را حتی به یک قطره اشک یتیمان هم حساس کرده بودند و می گفتند که از کنار محرومان و مظلومان بی تفاوت عبور نکنید.

انقلاب اسلامی ایران که ادامه دهنده راه اهل بیت(ع) می باشد،باید به همین اندازه نسبت به پابرهنگان حساسیت به خرج دهد.

حکومت اسلامی وظیفه دارد شرایط دین داری مردم را فراهم کند.اولین و ابتدایی ترین شرط دین داری مسلمین،مطلوب بودن وضع معاش آنان می باشد.نظام اسلامی وظیفه دارد از طریق اجرای عدالت،معاش مردم را به بهترین وجه تأمین کند و اگر به هر دلیلی نتواند این وظیفه را انجام دهد،فلسفه وجودی خویش را از دست داده است.قوام این انقلاب به اقامه ارزش های آن در جامعه می باشد و اگر به وضع معیشتی مردم،اهمیتی داده نشود،در واقع به ارزش هی اسلامی توجه نشده است.پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:من لا معاش له لا معاد له. حضرت علی(ع) خطاب به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند:ای فرزند!من از تهیدستی بر تو هراسناکم،از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنی است.

با این اوصاف،در همین جامعه خودمان،در کوچه پس کوچه های شهرمان،افرادی زندگی می کنند که نه غذایی برای خوردن و نه مکانی برای خوابیدن دارند.کسانی که شب ها از سردی هوا رو به مرکز شهر می آورند،شاید کمتر سرما را حس کنند.درهمین شهری که عده ای از مردمش نماز جماعت صبحشان و مجالس عزاداری  هفتگیشان ترک نمی شود کسانی هستند که باید شب تا صبح را کنار خیابان بگذرانند.کسانی که برای فراموش کردن گرسنگی خویش،آنقدر در شهر می گردند تا از شدت خستگی گرسنگیشان را از یاد ببرند و بیهوش بیفتند.

سوالی که پیش می آید این است که چرا در جامعه ای که تمام افرادش ادعای مسلمانی می کنند،باید چنین افرادی وجود داشته باشند؟چرا کسی کاری برای این ها نمی کند؟حدیث امیرالمومنین را یادآور می شوم که فرمودند:اگر کسی مال و جانش را در راه خدا بذل نکند،نباید امیدی به مهربانی خدا داشته باشد.مردم،مذهبی ها،حزب اللهی ها،مگر در زیارت عاشورا نمی خوانیم"بابی انت و امی"پدر و مادرم به فدایت یا اباعبدالله؟فدا کردن والدین که به حرف نیست،به عمل است،یعنی من حاضرم در راه مکتب و نهضت حسین بن علی(ع)،که همان اجرای عدالت و کمک به مستضعفین است،عزیزترین کسانم را فدا کنم.

مگر ما خود را شیعه حضرت امیر نمی دانیم؟شیعه یعنی کسی که امام خود را پا به پا

همراهی کند.ما همه ادعا داریم که راه علی(ع) را در پیش گرفته ایم پس چرا هیچ کداممان به سرنوشت ایشان دچار نمی شویم؟شاید ما واقعا شیعه نیستیم.آخر به اسم که نیست،ما اگر وظایف شیعه بودن خود را به جا نیاوریم،عاقبت شیعه از دنیا نخواهیم رفت.علی(ع) طاقت دیدن اشک یتیمان را نداشت،علی(ع) طاقت شنیدن آه مظلوم را نداشت...چرا آنقدر بی خیال شده ایم؟مگر ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین را فراموش کرده ایم؟

صحبت امام امت را یادآور می شوم که فرمودند:

"این پایین شهری ها و این پابرهنه ها ـ به اصطلاح شما ـ این ها ولی نعمت ما
هستند, اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم, یا در حبس بودیم یا در انزوا, این ها
بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به این ها خدمت
کنیم نمی توانیم از عهده خدمت این ها برآییم… شما امروز هم که ملاحظه می کنید
این هایی که در جبهه ها الآن دارند جانفشانی می کنند این ها از کدام طبقه
هستند?… الآن هم این هایی که جانشان را در دستشان گرفتند و شما را حفاظت
می کنند و آن هایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ می کنند شما و مردم را
همین طبقه هستند… شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را این ها آورده اند وکیل
کرده اند, آورده اند وزیر کرده اند, رئیس جمهور کرده اند. این ها ولی نعمت ما
هستند و ما باید ولی نعمت خودمان را قدردانی کنیم و خدمت کنیم.

مسئولین،نخبگان،روحانیون و ای مردم،چرا به فکر نیستید؟چرا کسی فریاد این زمین خوردگان و مظلومان را لبیک نمی گوید؟

آقای رئیس بهزیستی،نکند برای تأمین مکان کارتون خواب ها و رسیدگی به آنان استخاره کرده اید جوابش بد آمده است؟

آقای شهردار،به شما و دوستانتان هشدار می دهم،اگر به بی محلیتان به گوشه نشینان و کارتون خواب ها ادامه دهید با خشم شدید اقلابیون مواجه خواهید شد.

و در آخر خطابه سیدالشهدا(ع) در منا را خطاب به تمام مسئولین و روحانیون بازگو می کنم:

مردم به نام دین از شما حساب می برند و احترام می گذارند شما را بر خودشان ترجیح می دهند در حالی که هیچ فضیلتی بر آنها ندارید و هیچ خدمتی به این مردم نکرده اید...در خیابان ها مثل شاهان راه می روید با هیبت و کبکبه رفتار می کنید،به راستی چگونه به این احترام واعتبار اجتماعی رسیده اید؟فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید... شما هر جا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید خداوند در آخرت جبران می کند،اما هر جا منافع خودتان بود آنرا به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید،شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزش ها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش ها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر شوید.با همه این کوتاهی ها از خدا بهشت را هم می خوایید؟پس از همه این عافیت طلبی ها و دنیا پرستی ها،منتظرید که در بهشت همسایه پیامبران او باشید؟در حالی که من می ترسم خداوند در همین روز ها از شما انتقام بگیرد.خداوند از شما انتقام خواهد گرفت."

مقام شما از کرامات خداست،دستاورد خودتان نیست...لال ها،زمین گیران،کوران،فقرا و بیچاره ها در سرزمین اسلامی روی زمین رها شده اند بی پناهند کسی به این ها رحم نمی کند.شما به این وظیفه دینی و الهی تان عمل نمی کنید و کسی مثل من هم که می خواهد عمل کند کمکش نمی کنید...

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...


جانم اباعبدلله...آجرک الله یا بقیة الله...
۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۱ ، ۱۰:۵۷
هادی مسعودی

 در تاریخ جمعه 21 مهر،با گروه نادیان سلامت،به روستای کنده ای در 100 کیلومتری شیراز نزدیک به کازرون رفتیم.در این مطلب قصد دارم چند خطی از مشکلات این روستای دور افتاده بنویسم.

اولین مشکلی که به چشم می خورد،جاده ی باریک بدون حفاظ و گارد ریل منتهی به روستا بود،که به شدت خطرناک و ترسناک بود مخصوصا در شب.

به تنها مدرسه ای که در آن روستا بود رفتیم،تعدادی از کودکان آنجا در حال بازی بودند.بعد از کمی بازی با آنها به داخل روستا رفتیم و گشتی زدیم.اهالی آنجا،از نبود لوله کشی آب گله می کردند و می گفتند باید برای استفاده از آب مصرفی منبع تهیه کنند،که قیمت هر منبع 12000 تومان است به گفته یکی از اهالی آنجا ماهی 3 منبع باید خریداری کنند.

این روستا فاقد گاز است و در فصل سرما،از آتش زدن هیزم برای گرم کردن خویش استفاده می کنند.

هر خانه برای خود یک حمام جداگانه ندارد و به گفته یکی از بچه ها،مکانی مخصوص برای حمام عموم مردم روستا وجود دارد.

معضلی دیگر که تعجب مرا به خود جلب کرده بود،نقص چشم کودکان آن روستا بود.تعداد مورد توجهی از آنها،مشکل چشمی داشتند،یا یک چشمشان چپ بود یا شدیدا قرمز.یک روحانی که همراهمان بود و اطلاعات بیشتری داشت،گفت تا الان 4 نفر از خردسالان ،2 دختر و 2 پسر،چشمشان را تخلیه کرده اند.میلاد نوجوان که آنجا بود و با ما بازی هم کرد،قربانی این بیماری مرموز بود.نمی دانم مشکل از کجا بود،از آب،از هوا،از تغذیه...یک دکتر در آن روستا پیدا نمی شد...

چشم این بچه ها به خاطر عفونت به این وضع افتاده بود،اگر همان اول که چشمشان قرمز شده بود،دکتری بود که آنرا تشخیص می داد،الان لازم نبود که چشمشان تخلیه شود.

ای مسئولین مرتبط،با چه رویی حاضرید در آینه به چشم های خود نگاه کنید؟در چه حالید؟زنده اید یا...؟فاین تذهبون؟

آیا ارسال یک گروه محقق برای کشف علت این بیماری خیلی سخت و طاقت فرسا است؟

نمایندگان مجلس خوابند یا در حال لابی بازی؟بد نیست کمی هم به فکر مردم باشید حضرات.

مردی را دیدم که می گفت پسرش مشکل روانی دارد و دخترش به خاطر یک بیماری زمین گیر است.

خانواده ای را دیدم که چشم یک فرزندشان را تخلیه کرده بودند می خواستند چشم فرزند دیگرشان را هم تخلیه کنند.

2 پیرزن در مکانی غار مانند زندگی می کردند.

جمهوری اسلامی وظیفه دارد حق این مردم مستضعف را بدهد.

اکثر ساکنین روستای کنده ای،ماهواره دارند.دلیلش یا نبود آنتن است یا فقر فرهنگی،که در هر دو حالت،وای به حال مسئولین.اگر دلیلش نبود آنتن است که تنبلی و بی عرضگی مسئولین را میرساند،اگر هم دلیلش فقر فرهنگی است،به نظر حقیر معلول فقر مادی است،که این هم از کم کاری مسئولین است.کسی که نمی تواند چیزی را تهیه کند،حداقل به وسیله ماهواره می تواند آنرا تصور کند.

آیا کسی نیست به داد این مردم برسد؟مردمی که همیشه حامیان اصلی این انقلاب بوده اند،جمعیتی که بار اصلی این انقلاب بر دوش آنان بوده است.

خدایا تو خود شاهدی که من یکی از وظایفم را که رساندن صدای محرومین به گوش مسئولین است را انجام دادم،حال دیگر خودشان می دانند و خدای خودشان.در آخر با پیامی از امام روح الله این نوشته را به پایان می برم:

ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست، و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند.

و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحت طلبی ، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند.

و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.

فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عده ای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فورا او را کمونیست و التقاطی می خوانند،از این اتهامات نباید ترسید،باید خدا را در نظر داشت، و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید(1)    والسلام

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...

(1)پیام امام به مناسبت پذیرش قطعنامه 598

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۱ ، ۲۰:۲۷
هادی مسعودی

توجه ویژه به مسئله فقر،موضوعی است که شدیدا مورد توجه اسلام قرار گرفته است.با نگاهی اجمالی به چند حدیث به ادامه مطلب می پردازیم:

پیامبر اکرم(ص):من لا معاش له لا معاد له(1)

حضرت علی(ع) خطاب به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند:ای فرزند!من از تهیدستی بر تو هراسناکم،از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنی است.(2)

حضرت امیر(ع):هر کس به فقر مبتلا گردد به چهار خصلت گرفتار شود:ضعف تعیین،نقصان عقل،سستی دین و بی حیایی.پس باید از فقر به خدا پناه برد.(3)

با توجه به این سه حدیث و احادیث بی شمار دیگر،می توان به این نکته پی برد که بزرگان و پیشوایان دین،مبارزه و تلاش برای از بین بردن فقر را مقدمه برای رسیدن به هدف بزرگ تری قرار داده اند.

از نظر آیت الله مصباح،4 عامل موجب بحران اجتماعی در یک جامعه می شود:احساس فقر،احساس ظلم،احساس از دست دادن حیثیت جهانی و بین المللی،احساس محرومیت از استکمالات معنوی

بعد ایشان در ادامه می فرمایند که درست است که احساس فقر عینی ترین و ملموس ترین مورد در یک جامعه می باشد،اما اسلام به مورد چهارم بیشترین اهمیت را می دهد،در واقع اسلام بیشتر دل نگران محروم ماندن مردم از استکمالات معنوی و اخلاقی است و اگر مبارزه با فقر و ظلم را مطرح می کند،به دلیل تأثیرات سوئی است که این عوامل بر دینداری و خداپرستی مردم دارند.(4)

در نتیجه مبارزه با فقر و ظلم وسیله است نه هدف،وسیله است برای رسیدن و رساندن به قرب خداوند و کمالات انسانی.

فلسفه وجودی انقلاب اسلامی،رساندن مردم به کمال و تقرب باری تعالی است.برای رساندن مردم به کمالات معنوی باید از موانع سر راه گذشت،در واقع برای رسیدن به یک هدف بزرگ(آرمان)،باید مقدمات آنرا فراهم آورد.با توجه به احادیث و مطالب عنوان شده،فقر یکی از موانع اصلی برای رسیدن به کمال است.پس جمهوری اسلامی که موظف است اهداف انقلاب اسلامی را تأمین کند،باید مبارزه با فقر را جزء اولین اولویت های خویش قرار دهد و اگر روزی جمهوری اسلامی نسبت به این مهم غفلت ورزید،از فلسفه وجودی خویش غافل گشته و دیگر ادامه دهنده راه انقلاب اسلامی نخواهد بود.

از طرفی می دانیم که همیشه محرومین و مستضعفین حامیان اصلی انقلاب و اسلام بوده اند،امام روح الله در این باره می فرمایند:

"این پایین شهری ها و این پابرهنه ها ـ به اصطلاح شما ـ این ها ولی نعمت ما
هستند, اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم, یا در حبس بودیم یا در انزوا, این ها
بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به این ها خدمت
کنیم نمی توانیم از عهده خدمت این ها برآییم… شما امروز هم که ملاحظه می کنید
این هایی که در جبهه ها الآن دارند جانفشانی می کنند این ها از کدام طبقه
هستند?… الآن هم این هایی که جانشان را در دستشان گرفتند و شما را حفاظت
می کنند و آن هایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ می کنند شما و مردم را
همین طبقه هستند… شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را این ها آورده اند وکیل
کرده اند, آورده اند وزیر کرده اند, رئیس جمهور کرده اند. این ها ولی نعمت ما
هستند و ما باید ولی نعمت خودمان را قدردانی کنیم و خدمت کنیم."(5)

پس با این اوصاف بر تمام کسانی که خود را پاسدار انقلاب و ارزش های آن می دانند فرض است که در راستای تأمین منافع پابرهنگان تمام تلاش خویش را انجام داده و هرگونه کوتاهی در این مسیر از سوی هر شخصی،خیانت به اسلام و انقلاب تلقی می شود.

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...

منابع در ادامه مطلب...


1.یک سوال:کسی از طلبه سیرجانی خبر داره؟؟؟؟؟؟؟؟

2.آقایونی که رفتید حج خوش به حالتون ولی تو این وضع مردم دلتون اومد؟

3.این مطالب رو هم بخونید بد نیست:
(+،+)

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۱ ، ۱۶:۵۷
هادی مسعودی