۳ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

آن مرد تازه از فرنگ آمده

از همه چیز بی خبر

متعجبانه و با بهتی توصیف نشدنی

در حال نظاره

دسته های عزاداری سیاه پوش

در روز تاسوعا بود

از ضجه زن ها

و ناله مردان

و یکدست سیاه پوشی افراد

به وجد آمده بود

با بهت تمام پرسید:

"مگر چه کسی از دنیا رفته است

که اینان تماما  در فراق او بر سر می زنند؟

حتما همین دیروز اتفاقی افتاده است

چه کسی محبوب دل اینان را کشته است؟...؟"

و من،من بی تاب

من خشمگین از جمود و جهل برخی از این عزادران

فرصت را غنیمت شمرده

و سفره دل خویش گستردم

و گقتم آنچه را که در دلم

روزها بود سنگینی می کرد:

-آری،حسین کشته شده است

حسینی که اینان برای او ناله می کنند

همین دیروز کشته شد

زمانیکه در گوشه خیابان

کودکی از فرط گرسنگی در حال جان کندن بود

و حاج آقا با ریش سپیدش

و تسبیح درازش

فقط به صحنه جان سپردن آن کودک می نگریست

حسین در همان جا کشته شد

آری ای برادر

حسین همین دیشب کشته شد

هنگامیکه آن دختر جوان از روی اجبار

برای اینکه شب را کنار خیایان نخوابد

یا مادرش از بی دارویی جان ندهد

رو به تن فروشی آورد

و بچه هیئتی های ما

به فکر هفتمین مجلس عزاداریشان در هفته بودند

حسین کشته شد

ای برادر

آن هنگام که سابقا انقلابی های ما

به رخوت و تن پروری رو آوردند

و تفریحات خود را دیگر

 در ویلای چند میلیاردی خود در شمال سر کردند

حسین به مذبح رفت

آن زمان که به اصطلاح مذهبی های ما

رو به مکتب سکوت آوردند و

در برابر ظلم دم فروبستند

حسین را هم به تاریخ پیوستند

آری ای برادر

اگر می خواهی قتلگاه حسین را ببینی

نیازی نیست به عراق بروی

کافی است سری به یکی از محلات فقیر نشین شهرمان بزنی

و ببینی افرادی را که با حلبی برای خود خانه ساخته اند

و از اولیه ترین امکانات زندگی محرومند

و برای تامین معیشت خود باید سر در زباله ها کنند

و ...و در قوانین آن کشور

که به نام همان حسین وضع شده است

جایی برای اینان دیده نمی شود

اصلا در نظر برخی از بزرگان آن کشور

که به نام همین حسین نامگذاری شده است

اینان اصلا آدم حساب نمی شوند

چون پول ندارند

اینجا ملاک انسانیت و حقانیت

پول و قدرت است برادر

آن زمان

 که فقط زیارت قبر حسین

 شد آخرین آمال ما

آن زمان

 که عزاداری حسین را گرفتیم

و معرفت به او را پس زدیم

آن زمان

 که حرم را چسبیدیم

و حریم را رها کردیم

آن زمان

 که به جای راه حسین

فقط به آه او دل بستیم

آن زمان

 که به جای تهذیب نفس

به تزهیب(طلاکاری)بناهای مذهبی خویش پرداختیم

آن زمان

 که در جامعه متقیان گوشه گیر شده

و مدعیان صحنه گردان شدند

خودمان با دست خودمان

ناجوانمردانه

در جهل مرکب

او را کشتیم

و سال هاست که

 فقط در عزای او به سر می بریم.

ای برادر

آن زمان که "ملک و مالک و ملا"

دست به دست هم دادند

تا مظلومین همیشه تاریخ را بچاپند

آن زمان که "زر و زور و زاهد"

در وحدتی تاریخی

محرومین و مستضعفین را

استثمار و استحمار نمودند

و نخبگان و حزب الله ما

در تغافل و تعیش همیشگی به سر می برد

حسین به قتل رسید

آری ای برادر

همان مثلث شوم همیشگی تاریخ

این بار پس از تمام پیامبران

تبدیل به محل دفن حسین شد.

ای برادر

آن زمان که پیشقراولان نهضت خمینی کبیر

به جای قیام به قعود فراخواندند

و حزب الله ما به جای مبارزه

به مصالحه روی آوردند

و علمای ما به جای خروش

با خموشی خلوت گزیدند

آن زمان باید فاتحه حسین تبلیغ شده

 توسط اینان را خواند

والفاتحة مع الاخلاص و الصلوات...

کلام به درازا کشید

مرا ببخش ای برادر

اما من از خمینی یاد گرفته ام

که حسین واقعی

باید باعث قیام لله شود

باید بتواند سرکوب گر استبداد زمانه باشد

باید فعال کننده باشد

باید آگاهی بخش باشد

حماسه ساز باشد

من برای حسین(ع) به شهادت رسیده می گریم

نه کشته شده

نه نفله شده

نه به تاریخ پیوسته

نه به قتل رسیده

برای حسین(ع) به شهادت رسیده

حسین‏(علیه السلام)

زنده جاویدی است

که هر سال

 دوباره شهید می‏شود

و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود

 دعوت می‏کند.

 

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۱۶:۵۱
هادی مسعودی

دیگر تحملش را نداشتم،تاب نیاوردم،از مجلس بیرون زدم،برافروخته بودم،ناراحت و خشمگین،تحقیر های مداح به اهل بیت دیگر طاقتم را طاق کرده بود،خواننده چنان شان و مقام حضرت رقیه را در حد یک دختر سه ساله عادی پایین آورد و تمام خواسته آن بانو را به گرسنگی و تشنگی و خواب تنزل داده بود،که شدیدا از سودای وجود اشک ریختم اما نه به خاطر روضه های(بخوانید تحقیر های)مداح،که برای غربت امام حسین(ع).احساس غربت کردم برای شخصیت سید الشهدا که در مجلسی که به اسم ایشان برگزار شده است هم از راه و هدف ایشان از اساس خبری نیست و منزوی ترین موضوع در مجلس امام حسین،خود ایشان است.

به این فکر می کردم چرا در شهری که شاید در هر محله اش روضه ای بر پاست من باز احساس تنهایی می کنم،به این فکر می کردم که چرا یک مجلس درست نمی تواند مرا اغنا کند،چرا ؟...این سوال برایم به وجود آمد که چه حسینی در مجالس ما توسط وعاظین و مداحان ما بر ما عرضه می شود؟آیا حسین زنده یا حسین مرده و به تاریخ پیوسته؟از نظر آقای مطهری مهم ترین ویژگی های یک موجود زنده دو چیز است:1.آگاهی ،2. تحرک.یعنی اگر حسین ناب در این مجالس به ما معرفی می شود باید پس از هر جلسه دو ویژگی را در ما به وجود آورد:1.جنبش و تحرک برای راه امام حسین و 2. افزایش معرفت و آگاهی پس از این مجالس.اما واقعا امروز کدام حسین بر ما عرضه می شود؟

نگارنده صراحتا عرض می کند که،امام حسینی که این روزها در مجالس ارائه می شود را قبول ندارد،حسینی که فقط به درد گریه کردن و بخشش گناهان و گرفتن حاجات می خورد را دوست ندارد،حسینی که همان نقش مسیح در جامعه اسلامی را بازی کند و عاملی برای بیشتر گناه کردن ما باشد را نمی خواهد.حقیر حسین(ع) را اینگونه دوست دارم:«ما را برای اسلام دوست بدارید همانگونه که به اسلام عشق می ورزید(1)»،من به حسین(ع)  اولا در جایگاه یک فرمانده در نبرد حق و باطل عشق می ورزم و بعد به عنوان پدری مهربان و یاری غمخوار،دید بنده به حسین(ع) اینگونه است،باید بتوان با تعالیم آن حضرت برای تک تک لحظه های زندگی نقش انقلابی تعریف کرد و در راه تمدن اسلامی قدم برداشت،از حسین دم زدن بدون قدم بر داشتن در راه اهداف و معرفت او،نه تنها ثوابی ندارد شاید عقاب هم داشته باشد،من حسینی را دوست دارم که بتوان با تمسک به راه او تمام مستضعفین و محرومین را از شر مستکبرین و پول پرستان نجات داد،حسینی که به کمک او بتوان زنجیر های جهل و جمود بسته بر عقل و روح مردم را شکست و زیر چرخ ماندگان روزگار را به وراثت و آقایی زمین رساند.

برای حسین گریه کردن بدون تعریف کردن نقش و جایگاه خود در انقلاب اسلامی و باز تعریف اهداف آن حضرت در مسیر این انقلاب،جز پاک کردن غبار چشم سودی ندارد.جنس و محتوای اشک ریختن شیعیان و همچنین مضامین تعزیه ها و روضه های ما باید به گونه ای باشد که کاملا با قبل از انقلاب تفاوت داشته باشد.مضامین مدح های ما متاسفانه امروز به گونه است که اگر در قبل از انقلاب و حکومت طاغوت به سر می بردیم هم نعل به نعل همین مضامین را به کار می گرفتیم.نقش و جایگاه ستون خیمه انقلاب(ولی فقیه) در محتوای شعر های مداحان ما کجاست؟انتظارات رهبری به صورت عینی چه جایگاهی در مجالس عزای ما دارد؟دین افیون و تریاک توده ها نیست اما متاسفانه گاهی اوقات طرز تلقی از ابا عبدا... به ما عرضه می شود که نتیجه اش جز تخدیر و انفعال چیز دیگری نیست.امروز چون حسین واقعی به مردم و جوانان ما عرضه نمی شود پس جذابیتی که باید داشته باشد را هم ندارد،پس نمی توان برخی جوانان را به خاطر نزدیک نشدن به این مجالس و این حسین ملامت کرد.وقتی جوان ما می بیند که دو ماه محرم و صفر گذشت و تنها تغییری که در قشر حزب الله پیش آمد این بود که بسیار گریید و مشکی پوشید و یا فوقش زنگ موبایلش را عوض کرد،چرا باید به این راه جذب شود؟با خود می گوید:«پس از دو ماه نه تغییر در اخلاقیات حزب الله پیش آمد،نه فاصله مستضعفین و مستکبرین در جامعه کم شد،نه مسئولین به اصطلاح اصولگرای ما مسئول تر شدند،نه فساد اقتصادی و اداری و رشوه خواری و رانت خواری در جامعه کم شد،نه جامعه تغییری کرد،نه سرمایه پرستان و یک درصدی ها منزوی شدند،نه بزهکاری اجتماعی کمتر شد،نه در وضع جهان اسلام تغییری به وجود آمد،...،پس چه دلیلی دارد که من به این سمت حرکت کنم؟»

اگر دو ماه محرم و صفر بگذرد و ما مسئولیت شیعه بودن را بیش از پیش بر دوش خود احساس نکنیم،اگر دو ماه گذشت و درد اجتماعی ما بیشتر نشد،هم بستگی اجتماعی در مومنین تقویت نشد،روابط انسانی در جامعه قوت نگرفت،شاد خواری و راحت طلبی در ما کم نشد،بدانیم که دو ماه محرم و صفر را فقط برای سرگرمی و دل خودمان صرف کردیم و منتظر بردن بهره ای از این نوع عزاداری ها در آن دنیا نباشیم چرا که:«مذهبی که به درد دنیا نمی خورد به درد آخرت هم نخواهد خورد(2)».

(1):امام حسین(ع)

(2):دکتر شریعتی

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۱۴:۳۱
هادی مسعودی

1.این روزها که در آستانه عید غدیر خم هستیم،دائما از دهان وعاظ در منابر و یا مداحان،شاهد شنیدن صفات و ویژگی ها و شایستگی های علی(ع) هستم،اما به هیچ عنوان از این نوع سخنرانی ها و مداحی ها که بدون در نظر گرفتن جایگاه اصلی آن واقعه و به دور از فلسفه این اتفاق بزرگ ایراد می شود لذت نبرده ام و نمی برم،فضایل حضرت علی(ع) به جای خویش،غدیر در اصل چه بود؟چه نوع اتفاق خاص و حساسی بود که به عنوان بزرگ ترین عید شیعه معرفی شد؟پیام غدیر چه بوده که عدم ابلاغ آن به ناقص بودن رسالت پیامبر می انجامیده؟به نظر نگارنده،غدیر آنچه که تا به حال معرفی شده است نیست،غدیر شروع حاکمیت اسلام در تمام ابعاد بود،غدیر بالفعل شدن تمامی قوای اسلام در همه جوانب بود،غدیر نقطه امتزاج دیانت با سیاست بود،فریاد "والله سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است"بود.غدیر جامه عمل پوشاندن به این حدیث بود:"اسلام بر پنج بنا گردیده:نماز،زکات،روزه،حج،ولایت.و به هیچ چیز چون ولایت دعوت نشده است."«غدیر آمده است که بفهماند که سیاست به همه مربوط است،در هر عصری باید حکومتی باشد با سیاست،منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن سیاست،اقامه صلاة کند،اقامه صوم کند،اقامه حج کند،اقامه همه معارف را بکند.امام خمینی(ره)،اسلام ناب»

2.در آیه 67 مائده آمده است:« یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ »

خداوند در این آیه تضمین جان و پیام حضرت رسول را می دهد(والله یعصمک من الناس)،سوالی که پیش می آید این است که ظاهرا پیام پیامبر(ص) پس از غدیر تحریف شد و عده ای در برابر نص کلام پیامبر اجتهاد کردند و در کودتایی پنهان ولایت را کنار زدند،پس تضمین قرآن چه می شود؟به نظر حقیر،متضمن این پیام،حضرت زهرا(س) بودند،آن حضرت با اشک ها و خطابه های غرای خویش به عنوان اسوه عدالتخواهان تاریخ مانع انحراف انقلاب پیامبر شدند،ایشان جبهه مبارزه با "نفاق و دورویی"را برای همیشه تاریخ گشودند،ایشان باید به همه تاریخ می فهماندند که حق کیست و باطل چه کسی است؟امام روح الله هم با الگو قرار دادن حضرت زهرا(س) انقلاب اسلامی را شکل دادند و «غدیر زمانه» را رقم زدند،ایشان انقلاب پیامبر و دیگر ائمه را تکمیل نمودند.همانگونه که غدیر، تمام رویداد های پس از خود را تحت تاثیر قرار داد،قطعا دنیای پس از انقلاب 57 با پیش از آن متفاوت است.همانگونه که اهل سنت با بی توجهی به غدیر،مانع رسیدن خویش به تکامل شدند،ما هم اگر نسبت به غدیر زمانمان(انقلاب اسلامی)بی تفاوت باشیم،به خود ظلم و اجحاف کرده ایم و همچنین کفران نعمت.دیگر نوع اندیشیدن ما قبل و بعد از انقلاب باید متفاوت باشد،در دوران پس از انقلاب اسلامی ما موظفیم در تمامی اعمالمان،نسبتمان را با انقلاب اسلامی بسنجیم و عمل کنیم،باید تمام برنامه ریزیهای ما با توجه به مفهوم و ماهیت و اهداف انقلاب باشد.«انقلاب ما،انقلاب در ارزش هاست و بنابراین،در تمامی موارد،قبل از اتخاذ شیوه های معمول غربی در مسائل مطروح،باید دید که نسبت آنها با ارزش های معهود ما چیست.شهید آوینی.آغازی بر پایان»نمی توان(نباید)انقلابی حرف زد و غربی عمل کرد،نمی توان از تمدن اسلامی دم زد اما به سوی تمدن غرب حرکت کرد،نمی توان مرگ بر آمریکا گفت اما سبک زندگی آمریکایی داشت(مانند خیلی از ماها).عید غدیر برای ما یعنی دوباره بازگردیم و یادآوری کنیم آرمانهای انقلابمان را و بسنجیم نسبت و فاصله امروزمان را با آنچه که باید باشیم.

3.در سوره مائده آیه 3 داریم:« اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخْشَونِ»

"فلا تخشوهم و اخشون" یعنی از امروز دیگر از ناحیه دشمن بیرونی کسی شما را تهدید نمی کند،امروز دیگر از من بترسید.شهید مطهری به این موضوع اشاره می کنند که منظور خداوند از این آیه،ترس مردم از خویش است،ترس از اعمال خودشان است.آقای مطهری عقیده دارند که وضعیت انقلاب ما هم دقیقا مصداق همین آیه است.تا آسیب درونی نباشد،آسیب بیرونی کارساز نیست.«شما خوف از اینکه یک آسیبی این جمهوری اسلامی به آن برسد،از این خوف نداشته باشید،شما هرچه خوف دارید از خودتان بترسید،از اینکه مبادا خدای نخواسته مسیر،یک مسیر دیگر بشود و راه یک راه دیگری باشد ...آنوقت بدانید که آسیب می بینید...آنها می دانند که از چه راه باید کشوری را به تباهی بکشانند،آنها می دانند که باید از راه حکومت،از راه خود دولت از راه خود مجلس،از راه خود اینها،این کارها را انجام بدهند،آنها می دانند که ریختن در یک کشور یا نمی دانم چه کردن،با وضعی که اینجور کشور ها دارند این نمی شود.امام خمینی.اسلام ناب»تاکیدات شدید رهبری پیرامون ساخت استحکام درونی،تقویت بنیان های داخلی،اقتصاد مقاومتی و ...هم دقیقا در همین راستا می باشد.آقای رحیم پور برای نابودی و استحاله انقلاب ها به دو شیوه اشاره می کنند:1.تغییر و تحریف نرم افزار و اهداف انقلاب 2.تغییر انقلابیون یک انقلاب.به همین دلایل و هزاران دلایل دیگر،بنده عقیده دارم خطر استکبار درونی(نفاق)،اگر از استکبار بیرونی بیشتر نباشد،کمتر نیست.پس در عید غدیر باید بنشینیم و آسیب های درونی بر انقلابمان را موشکافانه بررسی کنیم و برای جلوگیری و حل آنها چاره سازی کنیم.

4.انقلاب ما،انقلاب تفوق و برتری آرمانها و حقیقت ها بر مصالح و رذایل است،انقلاب فضیلت علیه سود و منفعت است.اینکه امروز زمزمه حذف ام الشعائر(مرگ بر آمریکا) در جامعه پیچیده است و در برخی مکانها اجرایی هم شده است،یک فاجعه بزرگ و یک ارتجاع غیر قابل انکار است.300 هزار شهید ندادیم که پس از گذشت 34 سال از انقلاب،اصولی ترین شعارمان را مورد هجمه قرار دهند و با دیپلماسی لبخند،اصولمان را به محاق ببرند.هوشیار باشیم که سنگر مبارزه را که پس از گذشت سه دهه از انقلاب پیشروی کرده بود و در آستانه صدور انقلاب و الگو شدن برای کشورهای دیگر قرار گرفته بود،به عقب نرانند و ما را مجبور به بازی در زمین خودشان نکنند.به بهانه های واهی سکوت نکنیم و رو به مکتب توجیه و ماستمالی نماز نخوانیم.


پی نوشت1:لازم می دونم از سخنرانی زیبا و به جای آقای انجوی نژاد که شنبه شب ایراد شد تشکر کنم؛احسنت به ایشان به خاطر این زمان سنجی دقیقشان.

پی نوشت 2:سه شنبه 7 آبان به مناسبت سالگرد صدور پیام رهبری به دانشجویان در 6 آبان 81،یک همایشی را مشترکا با بسیج دانشجویی داریم.سخنرانان این همایش،آقای سلمان کدیور و حجت الاسلام فراهانی هستند،هم چنین نیمی از برنامه قرار هست که ان شاالله در کوشکک برگزار بشه،تعدادی از اعضای شورای شهر و جناب شهردار هم دعوت هستند،از دوستان گرامی و دردمند دعوت به عمل می آید.

اللهم ما بنا من نعمت فمنک

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۲ ، ۲۳:۵۲
هادی مسعودی