آرمان خواهی

دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۳۱ ب.ظ

حسین(ع)،شعاری یا عاشورایی

دیگر تحملش را نداشتم،تاب نیاوردم،از مجلس بیرون زدم،برافروخته بودم،ناراحت و خشمگین،تحقیر های مداح به اهل بیت دیگر طاقتم را طاق کرده بود،خواننده چنان شان و مقام حضرت رقیه را در حد یک دختر سه ساله عادی پایین آورد و تمام خواسته آن بانو را به گرسنگی و تشنگی و خواب تنزل داده بود،که شدیدا از سودای وجود اشک ریختم اما نه به خاطر روضه های(بخوانید تحقیر های)مداح،که برای غربت امام حسین(ع).احساس غربت کردم برای شخصیت سید الشهدا که در مجلسی که به اسم ایشان برگزار شده است هم از راه و هدف ایشان از اساس خبری نیست و منزوی ترین موضوع در مجلس امام حسین،خود ایشان است.

به این فکر می کردم چرا در شهری که شاید در هر محله اش روضه ای بر پاست من باز احساس تنهایی می کنم،به این فکر می کردم که چرا یک مجلس درست نمی تواند مرا اغنا کند،چرا ؟...این سوال برایم به وجود آمد که چه حسینی در مجالس ما توسط وعاظین و مداحان ما بر ما عرضه می شود؟آیا حسین زنده یا حسین مرده و به تاریخ پیوسته؟از نظر آقای مطهری مهم ترین ویژگی های یک موجود زنده دو چیز است:1.آگاهی ،2. تحرک.یعنی اگر حسین ناب در این مجالس به ما معرفی می شود باید پس از هر جلسه دو ویژگی را در ما به وجود آورد:1.جنبش و تحرک برای راه امام حسین و 2. افزایش معرفت و آگاهی پس از این مجالس.اما واقعا امروز کدام حسین بر ما عرضه می شود؟

نگارنده صراحتا عرض می کند که،امام حسینی که این روزها در مجالس ارائه می شود را قبول ندارد،حسینی که فقط به درد گریه کردن و بخشش گناهان و گرفتن حاجات می خورد را دوست ندارد،حسینی که همان نقش مسیح در جامعه اسلامی را بازی کند و عاملی برای بیشتر گناه کردن ما باشد را نمی خواهد.حقیر حسین(ع) را اینگونه دوست دارم:«ما را برای اسلام دوست بدارید همانگونه که به اسلام عشق می ورزید(1)»،من به حسین(ع)  اولا در جایگاه یک فرمانده در نبرد حق و باطل عشق می ورزم و بعد به عنوان پدری مهربان و یاری غمخوار،دید بنده به حسین(ع) اینگونه است،باید بتوان با تعالیم آن حضرت برای تک تک لحظه های زندگی نقش انقلابی تعریف کرد و در راه تمدن اسلامی قدم برداشت،از حسین دم زدن بدون قدم بر داشتن در راه اهداف و معرفت او،نه تنها ثوابی ندارد شاید عقاب هم داشته باشد،من حسینی را دوست دارم که بتوان با تمسک به راه او تمام مستضعفین و محرومین را از شر مستکبرین و پول پرستان نجات داد،حسینی که به کمک او بتوان زنجیر های جهل و جمود بسته بر عقل و روح مردم را شکست و زیر چرخ ماندگان روزگار را به وراثت و آقایی زمین رساند.

برای حسین گریه کردن بدون تعریف کردن نقش و جایگاه خود در انقلاب اسلامی و باز تعریف اهداف آن حضرت در مسیر این انقلاب،جز پاک کردن غبار چشم سودی ندارد.جنس و محتوای اشک ریختن شیعیان و همچنین مضامین تعزیه ها و روضه های ما باید به گونه ای باشد که کاملا با قبل از انقلاب تفاوت داشته باشد.مضامین مدح های ما متاسفانه امروز به گونه است که اگر در قبل از انقلاب و حکومت طاغوت به سر می بردیم هم نعل به نعل همین مضامین را به کار می گرفتیم.نقش و جایگاه ستون خیمه انقلاب(ولی فقیه) در محتوای شعر های مداحان ما کجاست؟انتظارات رهبری به صورت عینی چه جایگاهی در مجالس عزای ما دارد؟دین افیون و تریاک توده ها نیست اما متاسفانه گاهی اوقات طرز تلقی از ابا عبدا... به ما عرضه می شود که نتیجه اش جز تخدیر و انفعال چیز دیگری نیست.امروز چون حسین واقعی به مردم و جوانان ما عرضه نمی شود پس جذابیتی که باید داشته باشد را هم ندارد،پس نمی توان برخی جوانان را به خاطر نزدیک نشدن به این مجالس و این حسین ملامت کرد.وقتی جوان ما می بیند که دو ماه محرم و صفر گذشت و تنها تغییری که در قشر حزب الله پیش آمد این بود که بسیار گریید و مشکی پوشید و یا فوقش زنگ موبایلش را عوض کرد،چرا باید به این راه جذب شود؟با خود می گوید:«پس از دو ماه نه تغییر در اخلاقیات حزب الله پیش آمد،نه فاصله مستضعفین و مستکبرین در جامعه کم شد،نه مسئولین به اصطلاح اصولگرای ما مسئول تر شدند،نه فساد اقتصادی و اداری و رشوه خواری و رانت خواری در جامعه کم شد،نه جامعه تغییری کرد،نه سرمایه پرستان و یک درصدی ها منزوی شدند،نه بزهکاری اجتماعی کمتر شد،نه در وضع جهان اسلام تغییری به وجود آمد،...،پس چه دلیلی دارد که من به این سمت حرکت کنم؟»

اگر دو ماه محرم و صفر بگذرد و ما مسئولیت شیعه بودن را بیش از پیش بر دوش خود احساس نکنیم،اگر دو ماه گذشت و درد اجتماعی ما بیشتر نشد،هم بستگی اجتماعی در مومنین تقویت نشد،روابط انسانی در جامعه قوت نگرفت،شاد خواری و راحت طلبی در ما کم نشد،بدانیم که دو ماه محرم و صفر را فقط برای سرگرمی و دل خودمان صرف کردیم و منتظر بردن بهره ای از این نوع عزاداری ها در آن دنیا نباشیم چرا که:«مذهبی که به درد دنیا نمی خورد به درد آخرت هم نخواهد خورد(2)».

(1):امام حسین(ع)

(2):دکتر شریعتی



نوشته شده توسط هادی مسعودی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

حسین(ع)،شعاری یا عاشورایی

دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۳۱ ب.ظ

دیگر تحملش را نداشتم،تاب نیاوردم،از مجلس بیرون زدم،برافروخته بودم،ناراحت و خشمگین،تحقیر های مداح به اهل بیت دیگر طاقتم را طاق کرده بود،خواننده چنان شان و مقام حضرت رقیه را در حد یک دختر سه ساله عادی پایین آورد و تمام خواسته آن بانو را به گرسنگی و تشنگی و خواب تنزل داده بود،که شدیدا از سودای وجود اشک ریختم اما نه به خاطر روضه های(بخوانید تحقیر های)مداح،که برای غربت امام حسین(ع).احساس غربت کردم برای شخصیت سید الشهدا که در مجلسی که به اسم ایشان برگزار شده است هم از راه و هدف ایشان از اساس خبری نیست و منزوی ترین موضوع در مجلس امام حسین،خود ایشان است.

به این فکر می کردم چرا در شهری که شاید در هر محله اش روضه ای بر پاست من باز احساس تنهایی می کنم،به این فکر می کردم که چرا یک مجلس درست نمی تواند مرا اغنا کند،چرا ؟...این سوال برایم به وجود آمد که چه حسینی در مجالس ما توسط وعاظین و مداحان ما بر ما عرضه می شود؟آیا حسین زنده یا حسین مرده و به تاریخ پیوسته؟از نظر آقای مطهری مهم ترین ویژگی های یک موجود زنده دو چیز است:1.آگاهی ،2. تحرک.یعنی اگر حسین ناب در این مجالس به ما معرفی می شود باید پس از هر جلسه دو ویژگی را در ما به وجود آورد:1.جنبش و تحرک برای راه امام حسین و 2. افزایش معرفت و آگاهی پس از این مجالس.اما واقعا امروز کدام حسین بر ما عرضه می شود؟

نگارنده صراحتا عرض می کند که،امام حسینی که این روزها در مجالس ارائه می شود را قبول ندارد،حسینی که فقط به درد گریه کردن و بخشش گناهان و گرفتن حاجات می خورد را دوست ندارد،حسینی که همان نقش مسیح در جامعه اسلامی را بازی کند و عاملی برای بیشتر گناه کردن ما باشد را نمی خواهد.حقیر حسین(ع) را اینگونه دوست دارم:«ما را برای اسلام دوست بدارید همانگونه که به اسلام عشق می ورزید(1)»،من به حسین(ع)  اولا در جایگاه یک فرمانده در نبرد حق و باطل عشق می ورزم و بعد به عنوان پدری مهربان و یاری غمخوار،دید بنده به حسین(ع) اینگونه است،باید بتوان با تعالیم آن حضرت برای تک تک لحظه های زندگی نقش انقلابی تعریف کرد و در راه تمدن اسلامی قدم برداشت،از حسین دم زدن بدون قدم بر داشتن در راه اهداف و معرفت او،نه تنها ثوابی ندارد شاید عقاب هم داشته باشد،من حسینی را دوست دارم که بتوان با تمسک به راه او تمام مستضعفین و محرومین را از شر مستکبرین و پول پرستان نجات داد،حسینی که به کمک او بتوان زنجیر های جهل و جمود بسته بر عقل و روح مردم را شکست و زیر چرخ ماندگان روزگار را به وراثت و آقایی زمین رساند.

برای حسین گریه کردن بدون تعریف کردن نقش و جایگاه خود در انقلاب اسلامی و باز تعریف اهداف آن حضرت در مسیر این انقلاب،جز پاک کردن غبار چشم سودی ندارد.جنس و محتوای اشک ریختن شیعیان و همچنین مضامین تعزیه ها و روضه های ما باید به گونه ای باشد که کاملا با قبل از انقلاب تفاوت داشته باشد.مضامین مدح های ما متاسفانه امروز به گونه است که اگر در قبل از انقلاب و حکومت طاغوت به سر می بردیم هم نعل به نعل همین مضامین را به کار می گرفتیم.نقش و جایگاه ستون خیمه انقلاب(ولی فقیه) در محتوای شعر های مداحان ما کجاست؟انتظارات رهبری به صورت عینی چه جایگاهی در مجالس عزای ما دارد؟دین افیون و تریاک توده ها نیست اما متاسفانه گاهی اوقات طرز تلقی از ابا عبدا... به ما عرضه می شود که نتیجه اش جز تخدیر و انفعال چیز دیگری نیست.امروز چون حسین واقعی به مردم و جوانان ما عرضه نمی شود پس جذابیتی که باید داشته باشد را هم ندارد،پس نمی توان برخی جوانان را به خاطر نزدیک نشدن به این مجالس و این حسین ملامت کرد.وقتی جوان ما می بیند که دو ماه محرم و صفر گذشت و تنها تغییری که در قشر حزب الله پیش آمد این بود که بسیار گریید و مشکی پوشید و یا فوقش زنگ موبایلش را عوض کرد،چرا باید به این راه جذب شود؟با خود می گوید:«پس از دو ماه نه تغییر در اخلاقیات حزب الله پیش آمد،نه فاصله مستضعفین و مستکبرین در جامعه کم شد،نه مسئولین به اصطلاح اصولگرای ما مسئول تر شدند،نه فساد اقتصادی و اداری و رشوه خواری و رانت خواری در جامعه کم شد،نه جامعه تغییری کرد،نه سرمایه پرستان و یک درصدی ها منزوی شدند،نه بزهکاری اجتماعی کمتر شد،نه در وضع جهان اسلام تغییری به وجود آمد،...،پس چه دلیلی دارد که من به این سمت حرکت کنم؟»

اگر دو ماه محرم و صفر بگذرد و ما مسئولیت شیعه بودن را بیش از پیش بر دوش خود احساس نکنیم،اگر دو ماه گذشت و درد اجتماعی ما بیشتر نشد،هم بستگی اجتماعی در مومنین تقویت نشد،روابط انسانی در جامعه قوت نگرفت،شاد خواری و راحت طلبی در ما کم نشد،بدانیم که دو ماه محرم و صفر را فقط برای سرگرمی و دل خودمان صرف کردیم و منتظر بردن بهره ای از این نوع عزاداری ها در آن دنیا نباشیم چرا که:«مذهبی که به درد دنیا نمی خورد به درد آخرت هم نخواهد خورد(2)».

(1):امام حسین(ع)

(2):دکتر شریعتی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۰
هادی مسعودی

نظرات  (۵)

انگیزه آن حماسه، گاهی تا حد کشته شدن برای شفاعت! تنزل یافت، نوع برخوردهای امام حسین(ع)، زینب و امام سجاد(ع) و کودکان و اهل بیت، گاهی به صورت عجز و لابه و ذلت و حقارت در برابر فاسقانی چون یزید و عمر سعد و ابن زیاد و شمر در آمد و خواسته بزرگ امام در این میدان حماسه، که رد بیعت با حکومت جوربود، به درخواست جرعه‌ای آب برای لب عطشان خویش یا گلوی خشک علی‌اصغر در آمد
خشم و ناراحتی تون قابل درکه برای خیلی هایی که این روزا تومجلس امام حسین(ع) شرکت میکنن ولی میبینن که حسینی که ازش دم زده میشه  فرق داره با حسینی که به جرم مقابله با ظلم  عدالت خواهی و حفظ دین سرش به روی نیزه رفت
محرم و صفری که قراره اسلام رو زنده نگه داره ولی...
حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است.دکتر علی شریعتی
۲۴ آبان ۹۲ ، ۲۳:۲۰ گرفتار دمشق
فوق العاده بود
حرف از دل میزنی رفیق عدالت خواه!!
پاسخ:
سلام.لطف داری گرفتار سوریه!!!

 سلام (درود) که نام حسین است...

مطلب را خواندم ،چون که حرف دل ودرد درونم از شروع محرم اینچنین بود با سخنانت همزاد شدم و با اجازه سخنان خودم را درونش نجوا کرده وآرام گشتم، که به جای اعلام نظر برایت می فرستم.


حسین عاشورایی من ، حسین شعاری غیر من

دیگر تحملش را نداشتم،تاب نیاوردم،از مجلس بیرون زدم،برافروخته بودم،ناراحت و خشمگین،تحقیر های مداح به اهل بیت دیگر طاقتم را طاق کرده بود،خواننده چنان شان و مقام حضرت رقیه را در حد یک دختر سه ساله عادی پایین آورد و تمام خواسته آن بانو را به گرسنگی و تشنگی و خواب تنزل داده بود،که شدیدا از سودای وجود اشک ریختم اما نه به خاطر روضه های(بخوانید تحقیر های)مداح،که برای غربت امام حسین(ع).احساس غربت کردم برای شخصیت سید الشهدا که در مجلسی که به اسم ایشان برگزار شده است هم از راه و هدف ایشان از اساس خبری نیست و منزوی ترین موضوع در مجلس امام حسین،خود ایشان است.

به این فکر می کردم چرا در شهری که شاید در هر محله اش روضه ای بر پاست من باز احساس تنهایی می کنم،به این فکر می کردم که چرا یک مجلس درست نمی تواند مرا اغنا کند،چرا ؟...این سوال برایم به وجود آمد که چه حسینی در مجالس ما توسط وعاظین و مداحان ما بر ما عرضه می شود؟آیا حسین زنده یا حسین مرده و به تاریخ پیوسته؟از نظر آقای مطهری مهم ترین ویژگی های یک موجود زنده دو چیز است:1.آگاهی ،2. تحرک.یعنی اگر حسین ناب در این مجالس به ما معرفی می شود باید پس از هر جلسه دو ویژگی را در ما به وجود آورد:1.جنبش و تحرک برای راه امام حسین و 2. افزایش معرفت و آگاهی پس از این مجالس.اما واقعا امروز کدام حسین بر ما عرضه می شود؟ (البته نمی خواهم فرا فکنی کنم، می دانم خودمان هم ان  طور به دنبال شناخت درست حسین نمی رویم و می دانم این شب ها ماهیتش شوراست وباز می دانم در این چند شب نمی توان مکتب حسین را به مردم شناساند، اما این هم نحوه عرضه اماممان حسین توسط مداحان و وعاظ نیست.)

 نگارنده صراحتا عرض می کند که،امام حسینی که این روزها در مجالس ارائه می شود را قبول ندارد ،حسینی که فقط به درد گریه کردن و بخشش گناهان و گرفتن حاجات می خورد را دوست ندارد،حسینی که همان نقش مسیح در جامعه اسلامی را بازی کند و عاملی برای بیشتر گناه کردن ما باشد را نمی خواهد. حسین(ع) را اینگونه  که گفت دوست دارم:«ما را برای اسلام دوست بدارید همانگونه که به اسلام عشق می ورزید(1)»،من به حسین(ع) در جایگاه یک امام و فرمانده در نبرد حق و باطل عشق می ورزم به عنوان پدر مهربان بشریت ،پیشوای انسان های ازاده و به دنبال آزادگی حقیقی ،کسی که با خون خود کثافات تاریخمان را شست و می شوید ، کسی که از درد و غم بندبند وجودش(درون وبرون) به درد آمد(بلکم از درون بیشتر برای این بشر صفاک) و همه چیزش را فدای خداییش و ارمانش نمود و زیبا ترین سروده هستی را نجوا  کرد ، که  از این نجوای قدسی، آسمان وزمین را ،به هم ریخت و ملائک درک کردند که چرا خدایشان در آفرینش انسان ها گفت: وتبارک الله احسن الخالقین؛(و به نظرم به اصطلاح لفظی بچه های خرامه ،خدا هم خودش" کف " کرد از این خلقتش.)

و این زیبایی را زینبش به تصویر کشید و این حقیر ما رایت الا جمیلای زینب (ص) را ، از سیره ونیایش های چمران درک کردم که می گوید:خدایا تو را شکر می کنم که غم را آفریدی و بندگان مخلص خود را به آتش آن گداختی و مرا از این نعمت بزرگ توانگر کردی، تو مرا با زجر و شکنجه همه محرومین ومظلومین تاریخ آشنا کردی و از این راه تو علی را به من شناساندی تو مرا با حسین آشنا کردی ،تو درد ها و غم های زینب را بر دلم گذاشتی و من خود را در تاریخ فراموش کردم....؛ خدایا تو پوچی لذات زود گذر را نمودی، لذت مبارزه را چشاندی، ارزش شهادت را آموختی، خدایا تو را شکر می کنم که از پوچی ،ناپایداری،خوشی وقید بندها آزادم نمودی و مرا در طوفان های خطرناک حوادث رها کردی ودر غوغای حیات در مبارزه با ظلم و کفر غرقم نمودی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی، فهمیدم که سعادت حیات در خوشی و آ رامش نیست،بلکه در(راه خدا) درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بلاخره شهادت است.

بنده دیدم به حسین(ع) اینگونه است، که باید بتوان با تعالیم آن حضرت برای تک تک لحظه های زندگی نقش انقلابی تعریف کرد و در راه تمدن اسلامی قدم برداشت،از حسین دم زدن بدون قدم بر داشتن در راه اهداف و معرفت او،نه تنها ثوابی ندارد شاید عقاب هم داشته باشد،من حسینی را دوست دارم که بتوان با تمسک به راه او تمام مستضعفین و محرومین را از شر مستکبرین و پول پرستان نجات داد،حسینی که به کمک او بتوان زنجیر های جهل و جمود بسته بر عقل و روح مردم را شکست و زیر چرخ ماندگان روزگار را به وراثت و آقایی زمین رساند.

برای حسین گریه کردن بدون تعریف کردن نقش و جایگاه خود در انقلاب اسلامی و باز تعریف اهداف آن حضرت در مسیر این انقلاب،جز پاک کردن غبار چشم سودی ندارد.جنس و محتوای اشک ریختن شیعیان و همچنین مضامین تعزیه ها و روضه های ما باید به گونه ای باشد که کاملا با قبل از انقلاب تفاوت داشته باشد.مضامین مدح های ما متاسفانه امروز به گونه است که اگر در قبل از انقلاب و حکومت طاغوت به سر می بردیم هم نعل به نعل همین مضامین را به کار می گرفتیم.نقش و جایگاه ستون خیمه انقلاب(ولی فقیه) در محتوای شعر های مداحان ما کجاست؟انتظارات رهبری به صورت عینی چه جایگاهی در مجالس عزای ما دارد؟دین افیون و تریاک توده ها نیست اما متاسفانه گاهی اوقات طرز تلقی از ابا عبدا... به ما عرضه می شود که نتیجه اش جز تخدیر و انفعال چیز دیگری نیست.امروز چون حسین واقعی به مردم و جوانان ما عرضه نمی شود پس جذابیتی که باید داشته باشد را هم ندارد،پس نمی توان برخی جوانان را به خاطر نزدیک نشدن به این مجالس و این حسین ملامت کرد.وقتی جوان ما می بیند که دو ماه محرم و صفر گذشت و تنها تغییری که در قشر حزب الله پیش آمد این بود که بسیار گریید و مشکی پوشید و یا فوقش زنگ موبایلش را عوض کرد،چرا باید به این راه جذب شود؟با خود می گوید:«پس از دو ماه نه تغییر در اخلاقیات پیش آمد،نه فاصله مستضعفین و مستکبرین در جامعه کم شد،نه مسئولین به اصطلاح اصولگرای ما مسئول تر شدند،نه فساد اقتصادی و اداری و رشوه خواری و رانت خواری در جامعه کم شد،نه جامعه تغییری کرد**( البته باید اذعان داشت که این دست از عزاداری ها خود یک شاکله ای به فرد ،خانواده ها و جامعه می دهد و خط قرمزهایی را هر ساله بر مردم  گوشزد می کند و در جهان امروز جلو خیلی از انحرافات را می گیرد که این هم باز بخاطر دایره کرم امام حسین است. اما ناب نیست وباید  تصحیح گردد.) ،نه سرمایه پرستان و یک درصدی ها منزوی شدند،**نه بزهکاری اجتماعی کمتر شد**،نه در وضع جهان اسلام تغییری به وجود آمد،...،پس چه دلیلی دارد که من به این سمت حرکت کنم؟»

اگر دو ماه محرم و صفر بگذرد و ما مسئولیت شیعه بودن را بیش از پیش بر دوش خود احساس نکنیم،اگر دو ماه گذشت و درد اجتماعی ما بیشتر نشد،هم بستگی اجتماعی در مومنین تقویت نشد،روابط انسانی در جامعه قوت نگرفت،شاد خواری و راحت طلبی در ما کم نشد،بدانیم که دو ماه محرم و صفر را فقط برای سرگرمی و دل خودمان صرف کردیم و منتظر بردن بهره ای از این نوع عزاداری ها در آن دنیا نباشیم چرا که:«مذهبی که به درد دنیا نمی خورد به درد آخرت هم نخواهد خورد(2)».

( شاید گفته شود محبتی که به اهل بیت داریم خود همه چیز را حل و درست می کند ؛ این دنیا، آن دنیا ... 

   بله ،مطمئنآ خیلی کارهایمان را حل  کرده اند و دست گیری شده ایم که الان این هستیم  و شدیم ،

اما دلیل برای توجیح کردن خودمان ، برای وظیفه و مسئولیتی که به دوش داریم، نمی شود.)

(1):امام حسین(ع)

(2):دکتر شریعتی

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی