۲ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

چند خطی بنگارم تا بخندیم و بر بخت خویش بگرییم و بر مسئولین خویش بتازیم، که این تاختن را از پدران این امت فرا گرفتیم و از ملامت ملامت گران، باک نداریم. فرض کنید آنچه را می‌گویم و قضاوت کنید آنچه را می‌خوانید؛

بنده حقیر ذلیل عضو این جامعه، که ادعای تشیع دارم، از دیدن نا بسامانی‌ای در جامعه اسلامی (نسبتاً اسلامی) به ستوه آمده و از باب امر به معروف و نهی از منکر (که آمران به معروف و ناهیان از منکر، خلفای خدا بر زمین اند)، به محضر والیان خویش، دردنامه‌های خود را بداده، درد دل وا کنم و از وضع موجود، اعلام نارضایتی کنم. از دغدغه دینی و بی‌عدالتی در جامعه اسلامی گویم و سفره خویش بگسترم و چند کلامی تلخ اما مهم از زبان جاری سازم.

و شما فرض بفرمایید آن والی را، با ریشان تا شکم به زیر آمده، با شکمی تا ... برآمده، با لبانی سرشار از ذکر و ورد و دعا، با سخنانی پر مدعا، دمادم دم از اخلاق و تقوا و "اصول" زدن و استناد دائمی به "حضرت آقا" کردن مقابل شما ایستاده و گوشش را متوجه حرف‌های شما نموده است. حال از این به بعد دیگر نیازی به فرض کردن نیست چرا که از اینجا به بعد آنچه شرح داده می‌شود عین واقعیت است و جا دارد تا تاریخ‌نگاران از جهت ثبت وقایع شگفت آور و البته مضحک در دفتر خود ذخیره نمایند تا به وقتش اجازه فراموشی به کسی داده نشود.

می‌گفتیم؛ آن وقتی که از دغدغه‌هایت گفتی، زبان به نگرانی‌های اجتماعیت گشودی در جواب می‌شنوی: «ای مزدور بی‌تقوای متوهم غیرمسلمان ساده‌لوح فتنه‌گر مریض فریب‌خورده ... یا دهانت را می‌بندی یا دهانت را می‌بندیم؛ اگر بیشتر از این از دغدغه‌های آن پیر جماران گفتی با همین ریش‌هایم لبانت را به هم دوخته، راهی دادگاهت می کنم. ای شب‌نامه پخش کن؛ چرا دلواپسی راه انقلاب را داری؟ ای استاد دانشگاه؛ چرا با حرف‌های علمی‌ات ما را اذیت می کنی و بی‌کفایتی ما را اثبات؟ اگر وضع به همین منوال پیش رود شکایت‌تان را پیش قاضی‌القضات برده و زبانتان را در کامتان می‌پیچانیم. مگر نمی‌دانید که پول و قدرت در دستان ماست؟ اصلاً مهم نیست که شما جرمی مرتکب شده‌اید یا خیر؛ البته که شماها مجرمید چون مقابل ما و حزب ما و قبیله ما ایستادید، البته که انقلاب و آرمان‌های انقلاب مهم نیست، مهم پست و مقام من است، البته که سومین حرم اهل بیت مهم نیست، مهم دوبی من است، البته که مردم مهم نیستند، مهم خانواده و قبیله و همفکر من است. در این روزگار که پول را توان انجام هر کاری است، بازپرس پرونده را با چندرغازی خریده، تا امضای ناشی از حضور تو در دادسرا را انکار کند، تا حکم جلبت را صادر نماید، تا دستور دهد چونان جانیان، تحت‌الحفظ تو را به پاسگاه برند (تا اجازه دهند اگر خانه نباشی به درون خانه‌ات یورش برند)؛ لب‌ها بر هم، قلم‌ها در هم، بگذارید دبی‌مان را بسازیم...»

بلی؛ زمانه اینگونه است؛ آخرالزمان است دیگر؛ سنگ ها را گرفته‌اند، سگ‌ها را رها کرده‌اند؛ به‌نام اصولگرایی با سرمایه‌های انباشته، به‌نام مردم رای آورده‌اند، مانند شاهان در خیابان‌ها راه می‌روند، با قدرت‌های نامشروع جمع کرده در پس ریش‌های درازشان و در پناه شکم‌های بر آمده‌اشان، سرمایه‌های شهر را به چوب حراج گذاشته و هر روز شعاری سر می‌دهند، منم منم هایشان را با "آقا آقا" می‌پوشانند و با بیت‌المال چون ارث پدریشان رفتار می کنند. بشناسید اینان را که فتنه گران واقعی‌اند، فتنه‌گر واقعی آن نیست که در سال 88 سطل آشغال آتش زد، فتنه‌گر اصلی همان کسی است که شعارهای اصیل انقلاب را به مسائلی سطحی تنزل داده و قیم‌مآبانه در حال اجرای فرمان فرماندهانشان در آن ور مرزها است، در آن ور مرزها می گویند توسعه، در این ور همین حضرات ظاهر الصلاح تکرار می‌کنند توسعه، چه طوطیان با وفایی.

و درد ما از اینجاست؛ از فراموشی درد مردم، از اینکه قانون را یکسان اجرا نکنی. وقتی پول داشته باشی همه چیز درست و قانونی است؛ به راحتی میتوانی هزاران درخت را قطع کنی و با خیال راحت دو برج شیک 25 طبقه بالا ببری، "چون پول داری". اما اگر پول نداشته باشی، تازه پای قانون به وسط می‌آید، قوانین دقیق می‌شوند، گویا قانون فقط برای عده‌ای لازم الاجراست.

به کوشکک می‌روی، می‌بینی حکم تخریب خانه یکی از اهالی، که نان شبش را هم به زور در می‌آورد صادر شده است، آن بنده خدا سه ماه تا کارتن خوابی زمان دارد؛ وقتی می‌پرسی چرا و چگونه این حکم صادر شده‌است، آن زمان است که کتاب‌های قانون بر سر دست گرفته‌شده و برایت ماده قانونی است که مرور می‌شود. اما نمیدانیم چگونه است، چرا هیچگاه این دقت قانونی، برای شمال شهر و سرمایه‌داران و گردن‌کلفتان اعمال نمی شود؟ البته جواب را خود دادم؛ "گردن کلفتان".

تا نام مستضعفین و محرومین و حلبی‌نشینان و حاشیه‌نشینان و کارتن‌خواب‌ها به میان می آید، قانون را با دقتی مثال‌زدنی تورق نموده و ذره‌بین‌وار حکم صادر می‌کنند. اما وقتی سوال از چگونه مجوز دادن به احداث مجتمع تجاری زیتون در آن مکان با آن جغرافیا می‌پرسی، دیگر حرفی از قانون به میان نمی‌آید و دائماً از ارج نهادن به حقوق سرمایه‌گذار و سرمایه‌بردار سخن به میان می‌آید؛

جالب است، نام بالا شهر و سرمایه پرست که می‌آید، مسئولین از فرش قرمز دم می‌زنند، نام جنوب شهر و مردم محروم به میان می‌آید، مسئولین اصلاً حرفی نمی‌زنند.

نام این نوع قانون مداری را می‌گذاریم "قانون تبعیض مداری"؛

نام این نوع تعهد را می گذاریم "تعهدی 1 درصدی با طعم تنعمی 99 درصدی"

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۳۶
هادی مسعودی

یروز بود که شنیدیم قرار است  شنبه 21 تیرماه به مناسبت روز عفاف و حجاب، تجمع حامیان عفاف و حجاب ویژه بانوان ساعت 45/17 پل باغ صفا برگزار شود.راجع به این اقدام، لازم میدانم نکاتی را عرض کنم:

  

1.حجاب نماد برونی یک صفت دورنی است؛ حیا برگرفته از افکار و فرهنگ فرد است، چگونه با یک تجمع و راهپیمایی انتظار تاثیر گذاری بر افکار و فرهنگ افراد وجود دارد؟ 

 

2.به نظر نگارنده دلیل برگزاری این چنین تجمعاتی نوع دیدگاهی است که پشت این گونه رفتارها وجود دارد.وقتی شما شناخت خوبی از افراد بد حجاب جامعه نداری و آنان را زنانی فاسد، مغرض و تغییرناپذیر می پنداری، رو به سمت تظاهرات و راهپیمایی می آوری.اگر این را بدانی که بسیاری از دختران بدحجاب، صرفا بدلیل زیبایی بیشتر اینگونه هستند و ایدئولوژی و یا نیت خاصی پشت این قضیه ندارند، دیگر رو به برخورد چکشی نمی آوری. 

 

 

3.یکی از مصادیق ظلم به انقلاب اسلامی، تغییر اولویت های انقلاب و جابجایی آرمان های انقلاب، از جای خود است.باید متناسب با اهمیت و ارزش یک موضوع، با آن برخورد نمود.متاسفانه بسیاری از مذهبیون، تمام مشکلات جامعه پس از گذشت 35 سال از انقلاب را، صرفا بدحجابی دیده و با تقلیل مشکلات انقلاب به مساله ای درجه ده، عامل تحریف در مبانی انقلاب می شوند(به قول جلیلی، اگر روزی تمام افراد با حجاب شوند، بسیاری از افراد جامعه دیگر آرمانی برای زیستن ندارند).6 سال است که رهبری دغدغه مسائل اقتصادی را بیش از پیش مطرح نموده اند، بارها از قول شهید بهشتی گفته ایم که اگر در جامعه افرادی باشند که شب ها گرسنه می خوابند، نام آن جامعه دیگر اسلامی نیست.از زبان پیامبر آورده ایم که: "نگذارید مردم فقیر شوند تا کافر شوند...".

  

 

زمانیکه با یک پدیده معلول، به مثابه یک علت برخورد کنیم، در واقع علت اصلی را مورد غفلت قرار داده و مسیر حل معضل را دشوارتر نموده ایم.بدحجابی معلول یک سری علت هاست.باید با آن متناسب با شان خودش رفتار کرد.مهم ترین معضل جامعه امروز مذهبی ما، نگاه کاریکاتوری به مسائل است.فرمان جهاد رهبری پیرامون، عدالت اجتماعی، اقتصاد مقاومتی، جنبش نرم افزاری، رسالت های دانشجویی، مطالبه گری از مسئولین و ... را فراموش کرده ایم و به مسائل درجه ده به جای مسائل درجه یک می پردازیم.این حرف، به معنی نپرداختن به این مقوله نیست، به معنای درست پرداختن و از درگاه خود نگاه کردن به این مشکل اجتماعی است.علل بد حجابی هر چه که باشد، جنس آن از هر نوعی که باشد، راه حلش تجمع و تظاهرات و راهپیمایی و ایجاد دوقطبی "با حجاب – بی حجاب" و سر دادن شعار "مرگ بر بدحجاب" نیست.

  

4.امر به معروف و نهی از منکر، ابتدائا باید ناظر بر "حاکمیت و روحانیت" باشد، تا امر به معروف و نهی از منکر در بین مردم اثری داشته باشد."مردم" در حکومت اسلامی هیچگاه مقصران درجه اول نیستند و مقصران اصلی؛ مدیران، حاکمان و روحانیون می باشد.نقد و نظارت اولا ناظر بر حاکمیت باید صورت گیرد و بعدا نسبت به مردم.از نظر امام خامنه ای(روحی له الفدا)، بزرگ ترین گناه در جامعه اسلامی، بدبین کردن مردم به نظام است.پس باید بیشترین اعتراضات در قبال افرادی صورت گیرد که در جایگاه خود، با درست عمل نکردن به وظایف خویش، باعث بدبینی مردم به نظام اسلامی می شوند.تغییر اولویت ها و حساسیت های بی جا، خود باعث بدبینی مردم به نظام می شود: "پرداختن به موضوعات سطحی، برای نپرداختن به مسائل ریشه ای".به نظر حقیر، خود همین کسانی که قصد تجمع و راهپیمایی دارند، باید بیشتر از بقیه مورد انتقاد و اعتراض و سرزنش قرار گیرند.اینگونه اعمال مشکوک است؛ چرا که درگیر کردن مردم با مردم می تواند بهترین راه برای بر هم زدن یکدستی مردم و ضربه بر انقلاب باشد. 

 

 

5.وقتی اولویت های نظام را درست نشناختی  و ندانستی و برآوردت از تاکتیک دشمن و عده آن، اشتباه بود، خود به خود روی به روش ها و ابزارهای غلط برای مقابله می آوری.این عمل، که ناشی از نحوی اشتباه محاسباتی مسببین و عوامل اینگونه رفتار است، مضاف وهن ارزش های انقلاب و بدبینی مردم نسبت به نظام، باعث " حیف بیت المال" نیز می شود؛ اینگونه اعمال، مصداق خرج بیت المال در مسائل غیر ضروری و درجه چندم است که گناه آن از "میل بیت المال" اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.

  

 

6.به عنوان آخرین گزاره این نکته را عرض کنم که ای کاش، حضرت زهرا(س) را فقط و فقط بین یک در و دیوار حبس نمی کردیم.ما متاسفانه حضرت زهرا(س) را به عنوان یک الگو برای جامعه معرفی نکردیم و از تمام شخصیت والای ایشان، فقط گریه های شبانه و بین در و دیوار ماندن و چادر خاکی داشتن را به جوانانمان شناساندیم.این یک اصل عقلی است؛ فاقد شی معطی شی نیست.وقتی از اول انقلاب تا به حال یک عمل صحیح و منطقی در راستای فلسفه حجاب و عفاف، بدون معرفی درست الگوهایمان نداشتیم، چه انتظاری داریم؟آیا انتنظار ما بیهوده نیست؟

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۰۵:۳۵
هادی مسعودی