آرمان خواهی

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۱، ۰۲:۳۸ ب.ظ

لفظی که تحریف معنوی شد.

فکری بین ارگان های بسیج و سپاه و ... وجود دارد که پس از گذشت چندین سال از بروز چنین فکری،هنوز بین ارگان های نام برده داغ است و منشأ بسیاری از تصمیم ها و فرمان ها شده است،در این مقاله سعی به بررسی این فکر و مضرات ان برای جامعه اسلامی و جایگاه ولایت فقیه شده است....ادامه مطلب...
 


 

بر اساس یک سلسله مراتب،در بسیج های دانشجویی و شهری،چنین جا افتاده است که صحبت و فرمان فرمانده،همان صحبت و فرمان ولی فقیه میباشد و تبعیت نکردن از امر فرمانده،تبعیت نکردن از ولی فقیه است که این عصیان منجر به ضد ولایت شدن ان شخص می شود.

ابتدا یک سوال:آیا ما بدون هیچ شرطی موظف به اطاعت از ولی فقیه هستیم،یا برای اطاعت از ایشان هم ما شروطی داریم؟
ما بر اساس موازین دین اسلام،ولایت فقیه را ادامه امامت می دانیم و تا موقعی از ولی فقیه اطاعت می کنیم که دستورات ایشان در راستای اهداف انقلاب اسلامی و موازین اسلام باشد.

همانطور که وقتی امیر المومنین مالک را برای فرمانروایی مصر می فرستند،در معرفی اش به مردم،پس از شمردن چند صفت از او،می فرمایند:فاسمعوا له و اطیعوا امره فیما طابق الحق1،یعنی حرف های مالک را هم چشم بسته قبول نکنید،در آن جایی که مطابق حق است قبول کنید.

با این اوصاف،ما که تبعیت از ولی فقیه را مشروط میدانیم،آیا قابل قبول است برای کسی که فرضا با چندین واسطه به ولی فقیه وصل میشود،شرطی قائل نباشیم و تمامی دستورات او را واجب الاطاعه بدانیم؟

این فکر چندین زیان و نقص دارد که به دو مورد آن میپردازم:
1.اینکه همیشه به مردم تلقین شود که امر فرمانده همان امر آقا است پس در جایی هم که فرمانده اشتباه یا ظلم کند،از دید عوام این ظلم به ولی فقیه هم نسبت داده میشود!و به نظر شما این فکر چقدر میتواند به جایگاه ولایت لطمه بزند و عوام را نسبت به شخص ولی فقیه بدبین کند؟
مگر فرماندهان پایگاه و حوزه و ناحیه و... معصوم می باشند؟
2.بستر برای آن دسته از فرماندهان بی تقوا باز می شود تا راحت از مقام ولایت مایه گذاشته،جدا از اینکه شأن ولایت را پایین آورده،از بیت المال و نیروی جوان و... سوء استفاده کرده،موجبات بد بینی مردم به نظام را فراهم کنند.چه آسیبی از این بالاتر که به اسم نظام بر نظام ضربه وارد شود؟

اساسا کلمه سلسله مراتب که در کلام حضرت آقا هم دیده میشود2،به گفته خود معظم له یک لفظ نظامی است،اینکه بر اساس سلسله مراتب قوانین و دستورات به مقام پایین تر ارجاع داده شود و موجب نظم و انضباط شود،بسیار لازم و واجب است و حضرت آقا هم روی ان تأکید دارند،اما محل بحث حقیر در این است که  ما بیاییم از این لفظ نظامی استفاده معنوی ببریم و تبعیت پذیری از مقامات نظامی را که از تعهد ناشی میشود به ولایت مداری اطلاق کنیم،در واقع از کلمه ولایت،که یک لفظ مقدس است،سوء استفاده کنیم.

چرا ما همیشه دوست داریم از اسم و جایگاه ولایت مایه بگذاریم برای رسیدن به اهداف خود؟در صورتیکه کاملا باید بر عکس باشد،ما باید فدایی و جلوتر از رهبری در عمل باشیم(البته در فکر و ایدئولوژی باید عقب تر از ولی باشیم).
اگر می خواهیم وجوب تبعیت از دستورات طبق ضوابط فرمانده را اثبات کنیم،به جای استعمال کلمه ولایت از کلمه تعهد استفاده کنیم.وفای به عهد در دین ما شدیدا تاکید شده تا جایی که شکستن عهد و پیمان جزء گناهان کبیره است.
 و برای مجاب کردن نیرو ها به قصد تبعیت،به آنان گفته شود که اگر از دستور مطابق حق فرمانده ات اطاعت نکردی دچار گناه کبیره شده ای،دیگر مایه گذاشتن از اسم و شأن ولایت لازم نیست.
در آخر از تمام دوستان خواهش میکنم که تا می توانند در راستای ریشه کن کردن این فکر مرتجعانه و جاهلانه تلاش کنند.
اللهم ما بنا من نعمت فمنک...
 
1.نامه 38 نهج البلاغه
2.سخنان مقام معظم رهبری به هنگام ابلاغ آیین نامه انضباطی به نیروهای مسلح


پ.ن:آینده این انقلاب آن وقت محفوظ است و این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه دهد و الا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست میخورد،چون اصلا ماهیت این انقلاب،ماهیت عدالت خواهانه است.شهید مطهری.



نوشته شده توسط هادی مسعودی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

لفظی که تحریف معنوی شد.

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۱، ۰۲:۳۸ ب.ظ

فکری بین ارگان های بسیج و سپاه و ... وجود دارد که پس از گذشت چندین سال از بروز چنین فکری،هنوز بین ارگان های نام برده داغ است و منشأ بسیاری از تصمیم ها و فرمان ها شده است،در این مقاله سعی به بررسی این فکر و مضرات ان برای جامعه اسلامی و جایگاه ولایت فقیه شده است....ادامه مطلب...
 


 

بر اساس یک سلسله مراتب،در بسیج های دانشجویی و شهری،چنین جا افتاده است که صحبت و فرمان فرمانده،همان صحبت و فرمان ولی فقیه میباشد و تبعیت نکردن از امر فرمانده،تبعیت نکردن از ولی فقیه است که این عصیان منجر به ضد ولایت شدن ان شخص می شود.

ابتدا یک سوال:آیا ما بدون هیچ شرطی موظف به اطاعت از ولی فقیه هستیم،یا برای اطاعت از ایشان هم ما شروطی داریم؟
ما بر اساس موازین دین اسلام،ولایت فقیه را ادامه امامت می دانیم و تا موقعی از ولی فقیه اطاعت می کنیم که دستورات ایشان در راستای اهداف انقلاب اسلامی و موازین اسلام باشد.

همانطور که وقتی امیر المومنین مالک را برای فرمانروایی مصر می فرستند،در معرفی اش به مردم،پس از شمردن چند صفت از او،می فرمایند:فاسمعوا له و اطیعوا امره فیما طابق الحق1،یعنی حرف های مالک را هم چشم بسته قبول نکنید،در آن جایی که مطابق حق است قبول کنید.

با این اوصاف،ما که تبعیت از ولی فقیه را مشروط میدانیم،آیا قابل قبول است برای کسی که فرضا با چندین واسطه به ولی فقیه وصل میشود،شرطی قائل نباشیم و تمامی دستورات او را واجب الاطاعه بدانیم؟

این فکر چندین زیان و نقص دارد که به دو مورد آن میپردازم:
1.اینکه همیشه به مردم تلقین شود که امر فرمانده همان امر آقا است پس در جایی هم که فرمانده اشتباه یا ظلم کند،از دید عوام این ظلم به ولی فقیه هم نسبت داده میشود!و به نظر شما این فکر چقدر میتواند به جایگاه ولایت لطمه بزند و عوام را نسبت به شخص ولی فقیه بدبین کند؟
مگر فرماندهان پایگاه و حوزه و ناحیه و... معصوم می باشند؟
2.بستر برای آن دسته از فرماندهان بی تقوا باز می شود تا راحت از مقام ولایت مایه گذاشته،جدا از اینکه شأن ولایت را پایین آورده،از بیت المال و نیروی جوان و... سوء استفاده کرده،موجبات بد بینی مردم به نظام را فراهم کنند.چه آسیبی از این بالاتر که به اسم نظام بر نظام ضربه وارد شود؟

اساسا کلمه سلسله مراتب که در کلام حضرت آقا هم دیده میشود2،به گفته خود معظم له یک لفظ نظامی است،اینکه بر اساس سلسله مراتب قوانین و دستورات به مقام پایین تر ارجاع داده شود و موجب نظم و انضباط شود،بسیار لازم و واجب است و حضرت آقا هم روی ان تأکید دارند،اما محل بحث حقیر در این است که  ما بیاییم از این لفظ نظامی استفاده معنوی ببریم و تبعیت پذیری از مقامات نظامی را که از تعهد ناشی میشود به ولایت مداری اطلاق کنیم،در واقع از کلمه ولایت،که یک لفظ مقدس است،سوء استفاده کنیم.

چرا ما همیشه دوست داریم از اسم و جایگاه ولایت مایه بگذاریم برای رسیدن به اهداف خود؟در صورتیکه کاملا باید بر عکس باشد،ما باید فدایی و جلوتر از رهبری در عمل باشیم(البته در فکر و ایدئولوژی باید عقب تر از ولی باشیم).
اگر می خواهیم وجوب تبعیت از دستورات طبق ضوابط فرمانده را اثبات کنیم،به جای استعمال کلمه ولایت از کلمه تعهد استفاده کنیم.وفای به عهد در دین ما شدیدا تاکید شده تا جایی که شکستن عهد و پیمان جزء گناهان کبیره است.
 و برای مجاب کردن نیرو ها به قصد تبعیت،به آنان گفته شود که اگر از دستور مطابق حق فرمانده ات اطاعت نکردی دچار گناه کبیره شده ای،دیگر مایه گذاشتن از اسم و شأن ولایت لازم نیست.
در آخر از تمام دوستان خواهش میکنم که تا می توانند در راستای ریشه کن کردن این فکر مرتجعانه و جاهلانه تلاش کنند.
اللهم ما بنا من نعمت فمنک...
 
1.نامه 38 نهج البلاغه
2.سخنان مقام معظم رهبری به هنگام ابلاغ آیین نامه انضباطی به نیروهای مسلح


پ.ن:آینده این انقلاب آن وقت محفوظ است و این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه دهد و الا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست میخورد،چون اصلا ماهیت این انقلاب،ماهیت عدالت خواهانه است.شهید مطهری.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۰۹
هادی مسعودی

نظرات  (۱۳)

سلام اخوی؛ پس الان باید بهت بگم مبارکه...
مطلبت خوب ، بجا و دقیق بود.
هیچ حرفی درباره مطلب نیست؛ و کامل قبول دارم اما چند مسئله!
اگر مثلا نماینده مستقیم ولی فقیه در استان علمی یا اقدامی کرد که به نظرمن خلاف مسیر ولی فقیه بود؛ چه کسی و یا چه جایی مسئول تعیین این اقدام خلاف است؟چه کسی مشخص میکند او کاری خلاف رهبری انجام داده؟من؟
اما فقط یک نکته همانطور که در زیارت جامعه کبیره امده "ملازم بک" یعنی در کنار و پا به پای رهبری بودن. ملازم ولی بودن.
اما اینکه در میدان مبارزه ما براساس فرمایشات ولی باید بزنیم به خط کاملا درسته.
اما درعقیده عقب تر از ولی بودن را متوجه نمیشوم؟ باید گوشمان به دهان ولی باشد.
یاحق
پاسخ:
سلام به برادر خودم؛ منظورم از در فکر و عقیده عقب تر بودن این هست که فکر نکنیم بیشتر از ولی می دونیم،تسلیم تام دستورات باشیم،همون حرفی که خودت زدی،گوشمون به به دهان ولی باشه. یا علی
سلام
1- درسته که در این حالات، تبعیت درست نیست. اما میدونیم که تبعیت از فرمانده در نقاط مطلوب با توجه به ولایت پذیری عرضی، همانند ولایت پذیری از شخص ولیه.( جهت یاد آوری)
2- در مورد مطابق با حق بودن یا چیز دیگه، شاید بشه در 2 سطح( دسته بندی سردستی) تقسیم بندی کرد. سطح خرد، همین سطح بسیج دانشجویی و پایگاه و ... هست. در این مورد سوال و عمل نکردن به خاطر عدم شنیدن جواب معقول قابل قبوله( به دلیل همون ولایت عرضی)
اما یه سطح دیگه داریم و اون سطح کلانه. که کار من و شاید شما هم نباشه.( ببخشیدا) شما به داستان موسی و خضر نگاه کن. خضر ع کارهایی به ظاهر خلاف حق انجام میداد. ولی داخل تشخیصش موسی ع هم توش موند. شاید ساز و کار خخبرگان به همین دلیله. خطا هم در این حالت وجود داره. اما ضریب خطا میاد پایین تر.
پاسخ:
سلام برادر 1.منظورت رو از ولایت پذیری عرضی نگرفتم. 2.تمرکز بحثم رو قسمت دوم مطلب هست(همونطور که از اسم مقاله پیداست)،در ضمن در مورد ولایت پذیری که در سطح کلان گفتی باهات موافقم. التماس دعا
ایول حال کردم توروخدابااین تحجرگراهامبارزه کنید
سلام وقت بخیر!!
جناب ترکش دوز تو دانشگاه ما نامه ای رو از حضرت امام(ره) قرائت کردند که متاسفانه آدرسش یادم نیست اما کلیتش این بود که شخصی به اقا روح الله نامه نوشت و نظرشون رو در مورد سلسله مراتب اداری جویا شد که امام همین موضوع مورد بحث شما رو پاسخ دادند .یعنی ایشون هم قائل به ولایت اداری نبودند.
اگر شما یا دوستان نامه رو گیر آوردن لطفا خبر بدن خیلی دوست دارم بخونمش.
یاعلی
پاسخ:
سلام داداش،شما فقط دستور بده،رو سر میزارم.یا علی
سلام
پذیرفتن ولایت( شاید در فکر من باشه، شاید هم گفته شده) 2 نوعه. یکی طولی و یکی عرضی.
وقتی میگیم یه چیز در طول دیگره یعنی به جز اول نمیرسی مگر اینکه حتما و فقط از جز و قسمت ثانی رد بشی. در اینجا قسمت دوم در طول قسمت اوله. اما وقتی عرضیه به این معنی هست که برای رسیدن به قسمت اول شما 2 یا چند راه داری و از هرکدوم که بگذری میتونی به جز اول برسی.
ولایت فقیه در طول ولایت ائمه و آنها در طول ولایت رسل و اونها همگی در طول ولایت الله هست. یعنی برا اینکه به معنای حقیقی کلمه به خدا برسی راهش ولایت فقیه به بالاست نه راه دیگه. اما در اینجا پذیرفتن ولایت بسیج و.... در چهارچوب ولایت عرضی به حساب میان. یعنی یکی از راه های رسیدن به ولایت الله هستن. اما اگر از این راه نری، میتونی از راه دیگه به ولایت الله برسی.
یا علی
سلام
فراموش کردم بگم.
شاید تبعیت از والدین هم یک نوع ولایت پذیری مستقیم باشه.
سلام؛
به روزم با "آزادی کالای قاچاق نیست(1) و(2)"
حتما سر بزنید و نظر دهید.
http://iga.parsiblog.com/
یاحق
۱۵ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۱۸ سلمان کدیور
سلام داداش
بسیار به جا و منطقی بود
پاسخ:
سلام به داداش گلم،ممنون ازنظرت.
معرکه ای مشتی...
پاسخ:
سلام،لطف داری عزیز.
سلام به روزم با
محله گردی در نداریهای دست خضر ...(2)
و اگر راهکاری به ذهنتون میرسه بگید
لطفا !
سلام
مایه گذاشتن از آقا برای توجیه عملکردهای غلط این روزها مد شده!!!
مصادره به مطلوب بیانات آقا حتی!
۱۸ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۲۸ سجاد علی پور
سلام اخوی مبارک باشه اطلاع نداشتم وبلاگ تشکیل دادی
اا البته متوجه نشدم نقد ولایت مد نظر بود یا نه
اما اا همیشه این سوال را از کسانی که موافق نقد ولایت هستند و خود من هم موافق رد ان نیستم داشتم
واقعا چه کسی می خواد اثبات کند که ولایت جایی اشتباه کرده؟
ان هم کسی که هر کس با اون هم نشینی داشته داخلی و خارجی از موضع گیری های بسیار دقیق و میلیمتری که نه میکرونی اش تعجب کرده؟
به هر حال خدا هدایتمان کنه
پاسخ:
سلام برادر،ارادت توی این مطلب محل بحث من نقد ولایت نبود اما مخالف این کار نیستم همونطوری که تو قانون اساسی هم اومده،ولی با این صحبت که کسی نمی تونه از اقا اشکال بگیره،به خاطر دقت نظرشون هیچ شکی نیست.یا علی
سلام آقا هادی گل. وبلاگت خیلی عالیه اگر دوست داشتی از وبلاگ من هم دیدن کن.
kavirporab.blogfa.com

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی