آرمان خواهی

يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۳۱ ب.ظ

وجدان های خواب رفته

جدی نمی گیریم،خیال می کنیم شوخی است،اصلا با ما نیست.حدیث می خوانیم"هر کس شبی را به صبح برساند بدون اینکه در فکر رسیدگی به امور مسلمین باشد مسلمان نیست."عین خیالمان نیست.به مجلس روضه می رویم و گریه می کنیم،اما پس از آن بی دغدغه،بدون اضطراب به خانه می رویم و می خوابیم،غافل از اینکه برای که و به خاطر چه می گرییم و فقط اشک،دلخوشی برای روزهای سخت و پر تلاطم ما است.غافلیم از اینکه وقتی برای سید الشهدا(ع) ناله می زنیم دلبستگی خود را به آرمان و راه ایشان ابراز می کنیم؛آرمانی که با گرسنگی گرسنگان و برائت از سیران و مرفهان بی درد گره خوردن است.

در همین شهرمان شیراز،سومین حرم اهل بیت،خانواده ای را سراغ داریم که پدر خانواده بدلیل مشکلات عصبی ناشی از فقر،زمانی که دیگر اعضای خانواده در خانه نبوده اند،پیت بنزین را روی خودش خالی کرده و خود و کل خانه را سوزانده،خانه و تمام وسایل درونش به کلی منهدم شدند و اکنون مادر خانواده به همراه دو دختر(اول دبستانی و اول دبیرستانی)در خانه همسایه اشان به سر می برند.(این اتفاق غم انگیز در ایام فاطمیه رخ داد)چشمان دختران معصوم و محجوب و حالا یتیم این خانواده را که به ذهن می آورم بدنم به رعشه می افتد.و چه حکایتی داریم ما،که در مجالس عزا برای رقیه(ع)اشک می ریزیم و نعره می کشیم اما کاری به کار رقیه های زمانه خود نداریم"رقیه هفت ساله"در زیارت عاشورا  "بابی انت و امی" می خوانیم و رد می شویم و خوشحالیم از لفظی که ادا کرده ایم.در واقع این جمله به ائمه می گوید:پدر و مادرم و عزیز ترین کسانم فدای دغدغه هایتان باد.حضرت امیر(ع) می فرمایند:" هر کس جان و مالش را در راه خدا بذل نکند امیدی به مهربانی خدا نداشته باشد"و ما تمام وجودمان امید است،امید ناشی از تخدیری که در مجالس روضه و بر روی منابر به خوردمان می دهند.ادعای شیعه بودن داریم اما گویی فراموش کرده ایم که شیعه یعنی مشایعت،یعنی همراهی پا به پا.یعنی پا جای پای ائمه نهادن؛آیا عمل و رفتار حضرت امیر نسبت به مستضعفین اینگونه بود؟به گونه ای عمل می کنیم که انگار مخاطب این آیه قرآن "ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضفین"ما نیستیم.خداوند نام "مستضعفین" را در کنار نام "خودش" آورده است.

به خدا سوگند اگر کسی این واقعه را که شرح دادیم بخواند و دردش نگیرد و اقدامی در حد وسعش برای حل این مشکل انجام ندهد مسلمان نیست.اگر نمی توانیم مسئولیت حب به اهل بیت را بپذیریم و عمل کنیم پس بهتر است که نام خود را مسلمان نگذاریم،آنقدر از شهدا دم نزنیم و دمادم "شهدا شرمنده ایم" سر ندهیم.

برخی از متولیان ومسئولین جامعه ما،سخنرانی های مملو از قال الباقر و قال الصادق ترتیب می دهند و پی در پی از تربیت اسلامی،سعادت ابدی و تکامل سخن می گویند اما در قبال مقوله عدالت اجتماعی و معضل فقر و پیامدهای آن کاملا بی خیال و بی توجهند،شاید فراموش کرده اند این سخن حضرت رسول را که می فرمایند:"فقر به کفر می انجامد".

آیا وقت آن نرسیده است که به خود بیاییم و آنقدر دینداری را ساده نگیریم و خود را با برخی احکام عادی و سطحی دین دلخوش نکنیم؟

فاین نذهبون........؟

 



نوشته شده توسط هادی مسعودی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

وجدان های خواب رفته

يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۳۱ ب.ظ

جدی نمی گیریم،خیال می کنیم شوخی است،اصلا با ما نیست.حدیث می خوانیم"هر کس شبی را به صبح برساند بدون اینکه در فکر رسیدگی به امور مسلمین باشد مسلمان نیست."عین خیالمان نیست.به مجلس روضه می رویم و گریه می کنیم،اما پس از آن بی دغدغه،بدون اضطراب به خانه می رویم و می خوابیم،غافل از اینکه برای که و به خاطر چه می گرییم و فقط اشک،دلخوشی برای روزهای سخت و پر تلاطم ما است.غافلیم از اینکه وقتی برای سید الشهدا(ع) ناله می زنیم دلبستگی خود را به آرمان و راه ایشان ابراز می کنیم؛آرمانی که با گرسنگی گرسنگان و برائت از سیران و مرفهان بی درد گره خوردن است.

در همین شهرمان شیراز،سومین حرم اهل بیت،خانواده ای را سراغ داریم که پدر خانواده بدلیل مشکلات عصبی ناشی از فقر،زمانی که دیگر اعضای خانواده در خانه نبوده اند،پیت بنزین را روی خودش خالی کرده و خود و کل خانه را سوزانده،خانه و تمام وسایل درونش به کلی منهدم شدند و اکنون مادر خانواده به همراه دو دختر(اول دبستانی و اول دبیرستانی)در خانه همسایه اشان به سر می برند.(این اتفاق غم انگیز در ایام فاطمیه رخ داد)چشمان دختران معصوم و محجوب و حالا یتیم این خانواده را که به ذهن می آورم بدنم به رعشه می افتد.و چه حکایتی داریم ما،که در مجالس عزا برای رقیه(ع)اشک می ریزیم و نعره می کشیم اما کاری به کار رقیه های زمانه خود نداریم"رقیه هفت ساله"در زیارت عاشورا  "بابی انت و امی" می خوانیم و رد می شویم و خوشحالیم از لفظی که ادا کرده ایم.در واقع این جمله به ائمه می گوید:پدر و مادرم و عزیز ترین کسانم فدای دغدغه هایتان باد.حضرت امیر(ع) می فرمایند:" هر کس جان و مالش را در راه خدا بذل نکند امیدی به مهربانی خدا نداشته باشد"و ما تمام وجودمان امید است،امید ناشی از تخدیری که در مجالس روضه و بر روی منابر به خوردمان می دهند.ادعای شیعه بودن داریم اما گویی فراموش کرده ایم که شیعه یعنی مشایعت،یعنی همراهی پا به پا.یعنی پا جای پای ائمه نهادن؛آیا عمل و رفتار حضرت امیر نسبت به مستضعفین اینگونه بود؟به گونه ای عمل می کنیم که انگار مخاطب این آیه قرآن "ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضفین"ما نیستیم.خداوند نام "مستضعفین" را در کنار نام "خودش" آورده است.

به خدا سوگند اگر کسی این واقعه را که شرح دادیم بخواند و دردش نگیرد و اقدامی در حد وسعش برای حل این مشکل انجام ندهد مسلمان نیست.اگر نمی توانیم مسئولیت حب به اهل بیت را بپذیریم و عمل کنیم پس بهتر است که نام خود را مسلمان نگذاریم،آنقدر از شهدا دم نزنیم و دمادم "شهدا شرمنده ایم" سر ندهیم.

برخی از متولیان ومسئولین جامعه ما،سخنرانی های مملو از قال الباقر و قال الصادق ترتیب می دهند و پی در پی از تربیت اسلامی،سعادت ابدی و تکامل سخن می گویند اما در قبال مقوله عدالت اجتماعی و معضل فقر و پیامدهای آن کاملا بی خیال و بی توجهند،شاید فراموش کرده اند این سخن حضرت رسول را که می فرمایند:"فقر به کفر می انجامد".

آیا وقت آن نرسیده است که به خود بیاییم و آنقدر دینداری را ساده نگیریم و خود را با برخی احکام عادی و سطحی دین دلخوش نکنیم؟

فاین نذهبون........؟

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۰۱
هادی مسعودی

نظرات  (۶)

آپ کردم
منتظر تبادل لینکم
سلام دوست من وبلاگت رو خیلی دوست داشتم اگه مایل باشی به عنوان یکی از نویسندگان وبلاگت توی وبلاگت مطلب بدم . اگه موافقی لینک وبلاگت رو توی لیست دوستانم لینک کن و بهم خبر بده. ممنونم
فاین نذهبون...
یه نقطه با تذهبون فرقشه ولی غرور رو میشکنه.

فقر به کفر می انجامد...
سندشو رو میگید؟؟؟

انتقاد مرحله ی اوله
مرحله ی بعدی دادن راهکاره.
نه ببخشید راه حل نه راهکار...

وسط نویسیتون رو دوست دارم.
حضرت علی(ع) می فرمایند:
هیچ افراط کننده ای را ندیدم مگر این که به تفریط انجامد.

منتظر راهِ حلم...

یاحق
پاسخ:
سلام برادر.بنده این حدیث را به توالی ازمتفکران،مخصوصا آقای رحیم پور شنیده ام. اگربه متن دقت کنید تمام احادیث و مطالبی را که ذکر کردم راه حل هستند،ولی به عنوان تاکید،مطالعه خطبه منی امام حسین(ع) و صحیفه امام خمینی،مخصوصا جلد 21 را توصیه میکنم(البته کمتر از این حرفا هستم) لطف دارید.التماس دعایا علی
حلقه اسمانی!!! را بخوانید
http://ghasemi57.blogfa.com/post/191
درود اخوی...
سلام آقاهادی؛ ارادت داریم،
_ این مسائل گفتنش هم بدون عمل آدمو اذیت میکنه!
_فقط یه نکته کوچیک و بد جا: نذهبُ یعنی ما میرویم, تذهبون یعنی شما میروید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی