آرمان خواهی

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۱ ب.ظ

برخی از ضعف های اپیدمی شده در جریان حزب الله(2)

  قسمت  دوم:

  عمل به شعارها به صورت گزینشی و با مبنای نومن بعض و نکفر ببعض

 

  از دیگر آسیب هایی که جریان حزب الله به آن دچار است، این است که به صورت موسع شعار می دهیم و به صورت کاملا مضیق عمل می کنیم. یعنی شعارهایمان شعاعی گسترده دارند اما در مقام عمل، حرف هایمان در حد مسائل سطحی و ظاهری دین می مانند و در چارچوب فردیات ما حبس می شوند.شعار اسلامی شدن در تمام وجوه و برقراری شعائر دین را در تمام حالات میدهیم، اما این شعارها برای مردم جز در یک مسجد، با برقراری زیارت عاشورا و یا دعای کمیل، یا یک مراسم روضه متجلی نمی شود؛ اما وقتی وارد ساختارسازی در جامعه می شویم، زمانیکه معضل امروز بانک ها را از نظر می گذرانیم، خود به خود به یک دوگانگی و تناقض می رسیم.در مقام شعار، اسلام باید تنها معیار تشخیص صحت و یا عدم صحت مسائل باشد، اما زمان عمل، در بانکداری و شیوه مدیریت و سبک زندگی مسئولین و نحوه تعامل با مردم و ... اثری از اسلام و فرهنگ انقلابی دیده نمی شود، کانه اسلام فقط در مسجد و توسط یک عمامه به سر یافت و دیده می شود و بس.آیا این موضوع، تایید عملی این جمله نیست که: «دین از سیاست جداست.»؟ سکولاریزم یعنی جدایی دین از تمام صحنه های اجتماعی زندگی(اعم از مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ...). متاسفانه ما در جمهوری اسلامی، نه با زبان که با عمل خود و با مدیریت ناکارآمد خویش، مروج این تفکر سکولاریستی می شویم، تفکری که اصولا انقلاب اسلامی ایران در تقابل با آن شکل گرفت.

 

  عدم درک صحیح و عینی از برخی شعارهای مهم و محوری

 

متاسفانه نگاه ما به بسیاری از شعارها و کلام های مورد اشاره رهبری، تقلیل وارانه و کاریکاتوریست.دائما دم از کار فرهنگی می زنیم، این جمله آقا را که :"بنده حاضرم برای فرهنگ جانم را فدا کنم" بارها و بارها تکرار می کنیم، اما باز هم به سبک مذکور، کار فرهنگی را به مسائل ظاهری و پوسته دین تنزل داده و با توجه به اینکه معمولا، پرداختن به این سنخ اعمال، مخدرهای خوبی برای توجیه و ارضای حس تکلیف مداری ماست، اصولا به سمت تفهیم و تفکر پیرامون فرهنگ و کار واقعا فرهنگی حرکت هم نمی کنیم.از نظر نگارنده، کار فرهنگی ای که جدای از زندگی توده مردم باشد و با بدنه اجتماع رابطه ای عینی برقرار نکند، کار "ضد فرهنگی" است؛ و نه کار فرهنگی؛ 

 

1.اگر فرهنگ به منزله هوایی است که باید تنفس شود(طبق تعریف رهبری)؛

 

2.و اگر به این موضوع باور داشته باشیم که پرداختن به نیازهای امروز و اولویت دار انقلاب و حل مشکلات آن، اعمالی فرهنگی به حساب می آیند؛

 

3.و با توجه به نوع نامگذاری چند سال اخیر توسط امام خامنه ای و تاکیدات معظم له به امر اقتصاد و هجوم بیش از پیش دشمن از طریق اقتصاد به جمهوری اسلامی؛

 

با این سه مقدمه، پس رسیدن به این نتیجه که امروز بهترین نوع کار فرهنگی تلاش در جهت بهبود وضعیت اقتصاد کشور و پیشرفت هر روزه در جهت عدالت می باشد، سخت و پیچیده نیست.

 

با این اوصاف، مثلا تاسیس یه کارخانه تولیدی-صنعتی (با توجه به مسئله بیکاری در جامعه امروز ما)، می تواند عمیق ترین نوع کار فرهنگی باشد.یا مطالبه از مسئولین برای پیگیری معضل دلالی و سوداگری در بازار و تلاش در راه احقاق حقوق کشاورزان و یا پیگیری مشکلات مناطق محروم شهرمان و کوشش در جهت کاهش اختلاف طبقه فقیر و غنی و ... کارهایی به مراتب فرهنگی تری به حساب می آیند به نسبت برگزاری یک مراسم عزاداری و دادن شام و نذری و توصیه زبانی مردم به رعایت تقوا(البته که این هم در جای خود بسیار لازم است، بحث حقیر معطوف به درجه بندی و اهمیت انواع کار فرهنگی است.)

   

ارزش گذاری متناسب با ظاهر افراد؛ مبنای قضاوت ما

نوعی نگاه معطوف بر ظاهر و نوع پوشش افراد، امروز بر دیدگاه ها و قضاوت های ما سیطره دارد.خودمان در سبک زندگی و نوع خرج کردن ها و ازدواج کردن هایمان، اصولا معیارهای دینی و مکتبی را دخیل نمی کنیم، اما از بیرون بودن چند نخ موی یک دختر، به فاسد و فاسق بودن او حکم می کنیم.امام به ما آموخت معیار، عملکرد افراد است و نه ظاهر و پست و مقام آنان.وقتی امام روح الله جنگ جدید را، جنگ فقر و غنا، استضعاف و استکبار ترسیم می کنند، در واقع خط بطلانی بر دیگر تقسیم بندی ها و جناح بندی ها مانند: "با حجاب- بد حجاب" ، "شیعه-سنی" و ... می کشند.

 

بر اساس مشی امام خمینی(ره) بر این عقیده ام که شخصی که در برخی معیارهای فردی مانند حجاب، نماز و ... لنگ می زند اما دغدغه جامعه و هم نوعان خویش را دارد، بیشتر لائق احترام است تا شخص متنسکی که به معیارهای فردی بسیار مقید بوده اما، مسائل و مشکلات جامعه برای او محلی از اعراب ندارد.نگارنده شخص اول را مذهبی و حزب اللهی میداند و نه شخص دوم را.پس هر کسی که به گفتمان امام اعتقاد داشته باشد، در راه بهبود وضع جامعه خویش تلاش کند و شب های قدر قرآن بر سر گیرد، حزب اللهی(به معنای واقعی کلمه) نام دارد.

هادی مسعودی



نوشته شده توسط هادی مسعودی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

برخی از ضعف های اپیدمی شده در جریان حزب الله(2)

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۱ ب.ظ

  قسمت  دوم:

  عمل به شعارها به صورت گزینشی و با مبنای نومن بعض و نکفر ببعض

 

  از دیگر آسیب هایی که جریان حزب الله به آن دچار است، این است که به صورت موسع شعار می دهیم و به صورت کاملا مضیق عمل می کنیم. یعنی شعارهایمان شعاعی گسترده دارند اما در مقام عمل، حرف هایمان در حد مسائل سطحی و ظاهری دین می مانند و در چارچوب فردیات ما حبس می شوند.شعار اسلامی شدن در تمام وجوه و برقراری شعائر دین را در تمام حالات میدهیم، اما این شعارها برای مردم جز در یک مسجد، با برقراری زیارت عاشورا و یا دعای کمیل، یا یک مراسم روضه متجلی نمی شود؛ اما وقتی وارد ساختارسازی در جامعه می شویم، زمانیکه معضل امروز بانک ها را از نظر می گذرانیم، خود به خود به یک دوگانگی و تناقض می رسیم.در مقام شعار، اسلام باید تنها معیار تشخیص صحت و یا عدم صحت مسائل باشد، اما زمان عمل، در بانکداری و شیوه مدیریت و سبک زندگی مسئولین و نحوه تعامل با مردم و ... اثری از اسلام و فرهنگ انقلابی دیده نمی شود، کانه اسلام فقط در مسجد و توسط یک عمامه به سر یافت و دیده می شود و بس.آیا این موضوع، تایید عملی این جمله نیست که: «دین از سیاست جداست.»؟ سکولاریزم یعنی جدایی دین از تمام صحنه های اجتماعی زندگی(اعم از مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ...). متاسفانه ما در جمهوری اسلامی، نه با زبان که با عمل خود و با مدیریت ناکارآمد خویش، مروج این تفکر سکولاریستی می شویم، تفکری که اصولا انقلاب اسلامی ایران در تقابل با آن شکل گرفت.

 

  عدم درک صحیح و عینی از برخی شعارهای مهم و محوری

 

متاسفانه نگاه ما به بسیاری از شعارها و کلام های مورد اشاره رهبری، تقلیل وارانه و کاریکاتوریست.دائما دم از کار فرهنگی می زنیم، این جمله آقا را که :"بنده حاضرم برای فرهنگ جانم را فدا کنم" بارها و بارها تکرار می کنیم، اما باز هم به سبک مذکور، کار فرهنگی را به مسائل ظاهری و پوسته دین تنزل داده و با توجه به اینکه معمولا، پرداختن به این سنخ اعمال، مخدرهای خوبی برای توجیه و ارضای حس تکلیف مداری ماست، اصولا به سمت تفهیم و تفکر پیرامون فرهنگ و کار واقعا فرهنگی حرکت هم نمی کنیم.از نظر نگارنده، کار فرهنگی ای که جدای از زندگی توده مردم باشد و با بدنه اجتماع رابطه ای عینی برقرار نکند، کار "ضد فرهنگی" است؛ و نه کار فرهنگی؛ 

 

1.اگر فرهنگ به منزله هوایی است که باید تنفس شود(طبق تعریف رهبری)؛

 

2.و اگر به این موضوع باور داشته باشیم که پرداختن به نیازهای امروز و اولویت دار انقلاب و حل مشکلات آن، اعمالی فرهنگی به حساب می آیند؛

 

3.و با توجه به نوع نامگذاری چند سال اخیر توسط امام خامنه ای و تاکیدات معظم له به امر اقتصاد و هجوم بیش از پیش دشمن از طریق اقتصاد به جمهوری اسلامی؛

 

با این سه مقدمه، پس رسیدن به این نتیجه که امروز بهترین نوع کار فرهنگی تلاش در جهت بهبود وضعیت اقتصاد کشور و پیشرفت هر روزه در جهت عدالت می باشد، سخت و پیچیده نیست.

 

با این اوصاف، مثلا تاسیس یه کارخانه تولیدی-صنعتی (با توجه به مسئله بیکاری در جامعه امروز ما)، می تواند عمیق ترین نوع کار فرهنگی باشد.یا مطالبه از مسئولین برای پیگیری معضل دلالی و سوداگری در بازار و تلاش در راه احقاق حقوق کشاورزان و یا پیگیری مشکلات مناطق محروم شهرمان و کوشش در جهت کاهش اختلاف طبقه فقیر و غنی و ... کارهایی به مراتب فرهنگی تری به حساب می آیند به نسبت برگزاری یک مراسم عزاداری و دادن شام و نذری و توصیه زبانی مردم به رعایت تقوا(البته که این هم در جای خود بسیار لازم است، بحث حقیر معطوف به درجه بندی و اهمیت انواع کار فرهنگی است.)

   

ارزش گذاری متناسب با ظاهر افراد؛ مبنای قضاوت ما

نوعی نگاه معطوف بر ظاهر و نوع پوشش افراد، امروز بر دیدگاه ها و قضاوت های ما سیطره دارد.خودمان در سبک زندگی و نوع خرج کردن ها و ازدواج کردن هایمان، اصولا معیارهای دینی و مکتبی را دخیل نمی کنیم، اما از بیرون بودن چند نخ موی یک دختر، به فاسد و فاسق بودن او حکم می کنیم.امام به ما آموخت معیار، عملکرد افراد است و نه ظاهر و پست و مقام آنان.وقتی امام روح الله جنگ جدید را، جنگ فقر و غنا، استضعاف و استکبار ترسیم می کنند، در واقع خط بطلانی بر دیگر تقسیم بندی ها و جناح بندی ها مانند: "با حجاب- بد حجاب" ، "شیعه-سنی" و ... می کشند.

 

بر اساس مشی امام خمینی(ره) بر این عقیده ام که شخصی که در برخی معیارهای فردی مانند حجاب، نماز و ... لنگ می زند اما دغدغه جامعه و هم نوعان خویش را دارد، بیشتر لائق احترام است تا شخص متنسکی که به معیارهای فردی بسیار مقید بوده اما، مسائل و مشکلات جامعه برای او محلی از اعراب ندارد.نگارنده شخص اول را مذهبی و حزب اللهی میداند و نه شخص دوم را.پس هر کسی که به گفتمان امام اعتقاد داشته باشد، در راه بهبود وضع جامعه خویش تلاش کند و شب های قدر قرآن بر سر گیرد، حزب اللهی(به معنای واقعی کلمه) نام دارد.

هادی مسعودی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۸
هادی مسعودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی