در تاریخ جمعه 21 مهر،با گروه نادیان سلامت،به روستای کنده ای در 100 کیلومتری شیراز نزدیک به کازرون رفتیم.در این مطلب قصد دارم چند خطی از مشکلات این روستای دور افتاده بنویسم.
اولین مشکلی که به چشم می خورد،جاده ی باریک بدون حفاظ و گارد ریل منتهی به روستا بود،که به شدت خطرناک و ترسناک بود مخصوصا در شب.
به تنها مدرسه ای که در آن روستا بود رفتیم،تعدادی از کودکان آنجا در حال بازی بودند.بعد از کمی بازی با آنها به داخل روستا رفتیم و گشتی زدیم.اهالی آنجا،از نبود لوله کشی آب گله می کردند و می گفتند باید برای استفاده از آب مصرفی منبع تهیه کنند،که قیمت هر منبع 12000 تومان است به گفته یکی از اهالی آنجا ماهی 3 منبع باید خریداری کنند.
این روستا فاقد گاز است و در فصل سرما،از آتش زدن هیزم برای گرم کردن خویش استفاده می کنند.
هر خانه برای خود یک حمام جداگانه ندارد و به گفته یکی از بچه ها،مکانی مخصوص برای حمام عموم مردم روستا وجود دارد.
معضلی دیگر که تعجب مرا به خود جلب کرده بود،نقص چشم کودکان آن روستا بود.تعداد مورد توجهی از آنها،مشکل چشمی داشتند،یا یک چشمشان چپ بود یا شدیدا قرمز.یک روحانی که همراهمان بود و اطلاعات بیشتری داشت،گفت تا الان 4 نفر از خردسالان ،2 دختر و 2 پسر،چشمشان را تخلیه کرده اند.میلاد نوجوان که آنجا بود و با ما بازی هم کرد،قربانی این بیماری مرموز بود.نمی دانم مشکل از کجا بود،از آب،از هوا،از تغذیه...یک دکتر در آن روستا پیدا نمی شد...
چشم این بچه ها به خاطر عفونت به این وضع افتاده بود،اگر همان اول که چشمشان قرمز شده بود،دکتری بود که آنرا تشخیص می داد،الان لازم نبود که چشمشان تخلیه شود.
ای مسئولین مرتبط،با چه رویی حاضرید در آینه به چشم های خود نگاه کنید؟در چه حالید؟زنده اید یا...؟فاین تذهبون؟
آیا ارسال یک گروه محقق برای کشف علت این بیماری خیلی سخت و طاقت فرسا است؟
نمایندگان مجلس خوابند یا در حال لابی بازی؟بد نیست کمی هم به فکر مردم باشید حضرات.
مردی را دیدم که می گفت پسرش مشکل روانی دارد و دخترش به خاطر یک بیماری زمین گیر است.
خانواده ای را دیدم که چشم یک فرزندشان را تخلیه کرده بودند می خواستند چشم فرزند دیگرشان را هم تخلیه کنند.
2 پیرزن در مکانی غار مانند زندگی می کردند.
جمهوری اسلامی وظیفه دارد حق این مردم مستضعف را بدهد.
اکثر ساکنین روستای کنده ای،ماهواره دارند.دلیلش یا نبود آنتن است یا فقر فرهنگی،که در هر دو حالت،وای به حال مسئولین.اگر دلیلش نبود آنتن است که تنبلی و بی عرضگی مسئولین را میرساند،اگر هم دلیلش فقر فرهنگی است،به نظر حقیر معلول فقر مادی است،که این هم از کم کاری مسئولین است.کسی که نمی تواند چیزی را تهیه کند،حداقل به وسیله ماهواره می تواند آنرا تصور کند.
آیا کسی نیست به داد این مردم برسد؟مردمی که همیشه حامیان اصلی این انقلاب بوده اند،جمعیتی که بار اصلی این انقلاب بر دوش آنان بوده است.
خدایا تو خود شاهدی که من یکی از وظایفم را که رساندن صدای محرومین به گوش مسئولین است را انجام دادم،حال دیگر خودشان می دانند و خدای خودشان.در آخر با پیامی از امام روح الله این نوشته را به پایان می برم:
ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست، و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند.
و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحت طلبی ، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند.
و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عده ای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فورا او را کمونیست و التقاطی می خوانند،از این اتهامات نباید ترسید،باید خدا را در نظر داشت، و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید(1) والسلام
اللهم ما بنا من نعمت فمنک...
(1)پیام امام به مناسبت پذیرش قطعنامه 598