بسمه تعالی

در پی آتش سوزی مدرسه ای در پیرانشهر،جنبش عدالت خواه دانشجویی کشور،برای اعلام اعتراض خود،طی یک حرکت نمادین،برای اینکه وزیر آموزش و پرورش طعم سرما و کمبود امکانات در مناطق محروم را بچشد،با رفتن به سازمان آموزش و پرورش،تصمیم داشتند یک عدد بخاری نفتی را به ایشان اهدا کنند.اما طی اخبار واصله،متاسفانه با برخورد زشت و زننده نیروی انتظامی مواجه شده،مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت می شوند.با اینکه ساعاتی بعد این دانشجویان عدالت خواه آزاد می شوند،اما جای این سوال باقی می ماند که آقایان نیروی انتظامی به چه حقی به خود اجازه میدهند که با دانشجویانی که دغدغه اصلی خود را همان دغدغه امام(ره)،یعنی مستضعفین و محرومین قرار داده و مطابق آن عمل می کنند این چنین برخورد کنند؟ 

مسئولین مربوطه به این موضوع واقف هستند که اگر قرار باشد با هر نوع انتقاد و اعتراض از جانب دانشجویان،که تنها آرمان خواهان جمهوری اسلامی هستند،این چنین برخورد شود،چه هزینه هایی به نظام تحمیل شده و چه بهانه هایی را دست دشمنان جمهوری اسلامی میدهد؟ 

دانشجویان عدالت خواه شیراز نگرانی خود را نسبت به آینده نیروی انتظامی و کل دستگاه های امنیتی اعلام کرده امیدوار هستند که این نوع از اعمال نابخردانه و ناجوانمردانه دیگر تکرار نشود.

 

والسلام علی من التبع الهدی

دانشجویان عدالت خواه شیراز


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۷:۱۳
هادی مسعودی

امروز روزی بسیار مهم و سرنوشت ساز برای آرمان های انقلاب و برهه ای تاریخی برای آزمون وکلای ملّت ایران از یک سو و فعالین دانشجویی از سویی دیگر  است.

امروز روزی است که جمهوریت نظام اسلامی، که در قالب مردمسالاری دینی الگوی منطقه شده است، به رای مجلسیان گذارده خواهد شد و این همان گذاره حیاتی‌ای است که ما، دانشجویان معتقد به جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی متجلی از انقلاب اسلامی را به اینجا کشانده است. دانشجویانی که دل در گرو آرمان های معمار کبیر انقلاب و خلف صالحش داده اند و هر گونه معامله  بر سر آرمانها انقلاب را هرگز تاب ندارند.

دانشجویان حاضر دراین اعتراض خودجوش هرگز با اصلاح قانون انتخابات مخالف نبوده و نیستند، بلکه آن را ضروری و واجب می پندارند، اما این به این معنی نیست که زیر بار هر نوع تغییر با لعاب اصلاح گری بروند.

اصلاح گری که انقلاب و آرمان های بزرگش را همانند هلوی پوست کنده ای در دهان برخی احزاب خاص و جریانات سیاسی مشکوک قرار خواهد داد؛ برای ما تفسیری جز افساد قانون نخواهد داشت.

قانونی که مخالف صریح قانون اساسی است و از سوی دیگر کم رنگ شدن نقش مردم در انتخابات را در پی خواهند داشت، بی شک ما حصلی جز لطمه شدید به اسلام و انقلاب را نخواهد داشت.

قانونی که با تصویبش رئیس جمهور آینده کشور را وارد زد و بند با جریانات قدرت جناح های خاص و طیف های معلوم الحال و مدیران کشور و نمایندگان می کند، چه مصلحت و اصلاحی را درخودش پیگیری می کند؟ آیا به راستی وکلای ملّت از این امر بسیار مهم بی اطلاعند یا خویش را به عدم اطلاع تعمدی مبتلا نموده اند؟

این قانون رئیس جمهور نظام را قبل از آنکه در مسند اجرایی قرار بگیرد، وام دار ده ها شخص و گروه و باند می کند، حال چگونه آنرا برای نظامی که داعیه استقلال کاندیدا ها را از باندهای قدرت و ثروت سر می دهد، تجویز می کنید؟ مگر همگی شما منتقد شیوه های انتخاب روسای جمهوری کشورهایی مانند آمریکا که به همین روش با وام داری از جریانات قدرت و ثروت انتخاب می شوند نیستید؟ پس چرا آنرا برای کشور عزیزمان که ثمره خون هزاران شهید و مجاهدت میلیون ها انسان است تجویز میکنید؟

جریان حزب الله دانشجویی ایرادات زیر را به این قانون وارد می داند:

۱- قرار دادن شروطی همچون تأیید ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ۲۵ نفر از اعضای مجلس خبرگان و نیز سابقه ۸ سال نمایندگی یا وزارت یا معاونت رئیس جمهور باعث میشود عملا حکومت در اختیار عده‌ی خاصی از افراد قرار گیرد و این مخالف جمهوریت نظام و مردم‌سالاری دینی است. همچنین تایید ۲۰۰ نفر از مدیران حکومتی برای احراز مدیر و مدبر بودن نامزدها ، زد و بندهای خاص سیاسی و همچنین شیوع رانت خواری دولتی را در سطحی غیر قابل کنترل باعث می گردد.

۲- شروط تأییدیه از سمت نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای مجلس خبرگان زمینه‌ساز بده‌بستان‌های نامشروع کاندیداهای ریاست جمهوری و در نهایت انتخاب افرادی شود که قدرت لابی‌گری بیشتری داشته باشند و بالقوه این طرح زمینه‌ساز شکل‌گیری حلقه‌های قدرت و ثروت خواهد بود.

از طرف دیگر این امر سبب بالا رفتن هزینه و همچنین مسابقه کسب قدرت در انتخابات مجلس شورای اسلامی را فراهم می کند چرا که هرشخص با یک بار نماینده شدن، برای تمامی عمر می تواند محل رجوع باندهای قدرت و احزاب خاص شود و از این رهگذر موقعیت های شاذی به چنگ بیاورند.

۳- مجلس شورای اسلامی هر چند شأن نظارتی دارد ولی برای تأیید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری هیچگونه صلاحیتی ندارد؛  چرا که طبق قانون اساسی این وظیفه با شورای محترم نگهبان است که با نگاهی کامل مستقل به تایید یا رد صلاحیت نامزدها می پردازد. در ضمن امضا گرفتن یا نگرفتن از اشخاص سبب کسب یا رد صفاتی در نامزدها نمی شود. از سوی دیگر این امر با اصل تفکیک قوا نیز در تضاد است.

 با این حرکت قوه مجریه زیر سایه قوه مقننه می‌رود و این به نوعی تبدیل ساختار نظام به «دیکتاتوری پارلمانی» است که در شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی نمی باشد. اگر عده ای از آقایان به  دنبال نظام پارلمانی هستند قطعا روش مناسبی را برای خود انتخاب نکرده اند چه بسا که در اصل مناسب بودن این ساختار برای اداره کشور تردید وجود دارد.

۴- ایضا اختیارات اعضای مجلس خبرگان رهبری نیز که وظیفه‌شان تعیین رهبری و نظارت بر وی می‌باشد، با حیطه انتخابات ریاست جمهوری ربطی پیدا نمی‌کند.

۵-  پرداختن به این طرح در حالی که کمتر از هفت ماه به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است آن هم با قید دوفوریت این شائبه را ایجاد می‌کند که مجلس درصدد تاثیرگذاری باندی و حزبی و گروهی بر انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲ است. اگر نمایندگان محترم از این طرح اهداف سیاسی ندارند اصلاح بندهای مسئله ساز را به زمانی دیگر و فرصتی وسیع تر و مناسب تر و به دور از شائبه های سیاسی موکول نمایند.

۶-  دخالت دادن نهادهایی مانند دادستانی و مجلس در امر اجرای انتخابات، به نحوی که  نقش وزارت کشور به عنوان مجری اجرای انتخابات زیر سوال برود باعث مشتبه شدن انتخابات های سابق کشور می گردد و از طرفی مغایر با قانون اساسی می باشد.

۷- نمایندگان مجلس شورای اسلامی اگر به فکر اصلاح قانون انتخابات هستند چرا برای هزینه‌های تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری فکری نکرده‌اند که عدم مشخص بودن منابع آن همواره زمینه‌ساز فساد شده است و نیز شایسته‌سالاری را به مسلخ تبلیغات‌های افسار گسیخته برده است.

در پایان ما دانشجویان دوباره تاکید می کنیم که به هیچ وجه با اصلاح قانون مخالف نیستیم بلکه با بندهایی از قانون که زمینه های فساد نهادینه شده را ایجاد می کند مخالفیم و خواستار حذف آن هستیم.

به امید ظهور عدالت گستر گیتی

جنبش عدالتخواه دانشجویی

۱۴ آذرماه ۱۳۹۱

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۲۳:۳۲
هادی مسعودی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۱۶:۱۷
هادی مسعودی

در زیارت عاشورا می خوانیم خداوند انتقام از قاتلین اباعبدلله(ع) در کنار امام عصر را روزی من کند.امام عصر(عج)،امام تمام زمان ها و مکان هاست.امام زمان(عج) در کنار انتقام از قاتلان و مقدمه چینان قتل امام حسین(ع)،از تمام کسانی که در طول تاریخ،مفاهیم و تعالیم حسین بن علی(ع) را به قتلگاه بردند هم انتقام خواهد گرفت.

فلسفه نهضت اباعبدلله(ع)،مبارزه با ظلم و فساد و تبعیض و قیام برای برپاداشتن عدالت،مبارزه با اسلام تحریف شده و زنده کردن اسلام اصیل بود.

تمام انسان ها در طول تاریخ،اگر برای این آرمان ها مبارزه و زندگی کنند «یا لیتنا کنا معک» را عملی کرده،با سیدالشهدا همراه می شوند و هر قطره اشک آنها برای آن حضرت ثواب ها خواهد داشت.اما اگر کسی به هر اسمی و در هر منصبی،در راستای اقامه ارزش های کربلا مبارزه نکند و بیزاری نجوید،در صف عمر بن سعد خواهد بود.

"این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگى است که اشتباهى میفهمند. آنها خیال میکنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه‏ روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند." (1)

و لعن الله شمرا به ما می آموزد که معیار حال فعلی افراد است،مهم نیست که در جنگ صفین تا مرز شهادت پیش رفته است،مهم این است که اکنون سر پسر پیامبر را جدا کرده است.

لعن بر شمر،تنها لعن بر یک شخص نیست،لعن بر یک شخصیت است.لعن بر تمام شخصیت هایی است که با وجود داشتن سوابق طولانی،اکنون از اسلام ناب فاصله گرفته حاضر است به خاطر مادیات هر عملی را انجام دهد،چنان تغییر کرده که به راحتی میتواند آرمان هایی که برای آنها جانباز شده است را لگدمال کند.

نباید گول اسم را خورد،ارزش اسم به مسمی آن است.این که اسم ما جزء نوکران و رعایای امام حسین(ع) است،برای هم نشینی با آن حضرت در بهشت کافی نیست.مهم نیت و عمل ما است.حب بدون عمل و معرفت هیچ ارزشی ندارد.حب باید باعث زنده شدن روح اسلام حقیقی در وجود ما شود.اگر همه ما را به اسم غلام سید الشهدا بشناسند،اما هدف نهضت آن حضرت را فراموش کرده یا آنرا به یک سری اعمال شخصی و عبادی خلاصه کنیم،قطعا از کسانی خواهیم بود که امام زمان از ما انتقام خواهند گرفت.شخصی آمد خدمت حضرت امیر(ع)،یک لبخندی زد،عرض کرد:یا امیرالمومنین!انی احبک من تو را دوست دارم.حضرت فرمود:و لکنی ابغضک اما من تو را دشمن دارم.گفت چرا؟فرمود:چون فلان کس احتیاج داشت به تعلیم قرآن و بر تو واجب بود که به او یاد بدهی،از او پول گرفتی(2).بنابراین هیچ منافاتی نیست که ما علی(ع) را دوست داشته باشیم اما عمل ما طوری باشد که علی(ع) ما را دشمن داشته باشد.

در زیارت عاشورا می خوانیم:فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنی البرائة من اعدائکم،ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخرة...

و درخواست کنم از خدایی که مرا گرامی داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم کند بیزاری جستن از دشمنانتان را به اینکه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت...

سه مرحله را باید طی کرد تا در دنیا و آخرت بتوان هم نشین حسین بن علی(ع)شد:معرفت خود اهل بیت،معرفت دوستان اهل بیت،بیزاری جستن از دشمنان اهل بیت

یعنی ابتدا باید معرفت به اهل بیت داشته باشیم تا بعد بتوانیم با دشمنان آنان مبارزه کنیم و بجنگیم،در حالیکه ما انتظار داریم بدون طی سه مرحله،هم جوار ائمه(علیهم السلام) در دنیا و آخرت شویم و این محال است.

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...

 

(1)سخنرانی امام 4/7/58

 

(2)ج3 تفسیر قرآن شهید مطهری

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۱ ، ۰۷:۴۴
هادی مسعودی

با اتوبوس به سمت دانشگاه می رفتیم که متوجه شدیم راه بند است،خوب که نگاه کردیم پارچه ای سبز رنگ توجه ما را به خود جلب کرد،روی آن نوشته شده بود:"ما 9 ماه است که حقوق خود را نگرفته ایم".کنجکاو شدیم،به سمت جمعیت رفته پای صحبت چند تن از افراد آنجا نشستیم.در ادامه به تفصیل این قضیه می پردازیم.

کارخانه صنعتی آزمایش.این کارخانه واقع در شهر مرودشت در حدود 500 متری دانشگاه آزاد مرودشت قرار دارد.سر در این کارخانه حدیث "لیس الانسان الا ما سعی"جلب توجه می کند.

این کارخانه حدود 9 ماه می باشد که حقوق کارکنانش را پرداخت نکرده است و از 3 ماه پیش تعطیل شده است،نه حقوق کارگرانش را می دهد و نه آنان را بازنشسته می کند.

                                                       به گفته خود کارگران آنجا،برای رفع مشکلشان به همه جا رفته اند:استانداری،فرمانداری،دفتر امام جمعه... اما کسی به دادشان نرسیده است.

ابتدا این کارخانه زیر نظر سازمان صنایع ملی بوده،بعد از آن زیر نظر کانون بازنشسته کشوری قرار می گیرد،سپس کارخانه صنعتی پیام آنرا خریداری می کند.به گفته کارگران کارخانه آزمایش،هیئت مدیره کارخانه پیام سیاست گذار،برنامه ریز و همه کاره کارخانه آزمایش هستند و به نظر آنها مقصران اصلی این اتفاقات همین هیئت مدیره کارخانه پیام می باشند.

از نظر یکی از کارکنان آنجا این جریان،یک جریان اقتصادی نیست بلکه یک جریان سیاسی است،با این توضیح که بدلیل اینکه رهبری روی مسئله تولید ملی تأکید دارند،بعضی از مفسدین از بالا،قصد دارند با تعطیل کردن این کارخانه،باعث افزایش نارضایتی مردم و کاهش تولید ملی شوند.

آقای فرماندار مرودشت،جناب استاندار،نمی دانم در چه فکری به سر می برید،آیا مشکلات مردم دغدغه شما هم می باشد؟حداقل کاری کنید که ما احساس کنیم شما هم در بین مردم زندگی می کنید.جواب این کارگران مظلوم را چه کسی باید بدهد؟

آقایان مسئول مرتبط،آیا برایتان9 ماه حقوق نگرفتن قابل درک است؟خانواده های این قشر زحمت کش که همیشه پشتوانه اصلی انقلاب بوده اند،چه گناهی کرده اند؟

آیا این مدت زمان بیکاری،مسبب افزایش نارضایتی و بدین وسیله افزایش معضلات اجتماعی نیست؟

بی خیالی و بی مسئولیتی مسئولین مرتبط،فرماندار،استاندار،نمایندگان مجلس،مخصوصا نماینده مرودشت تا کی باید ادامه داشته باشد؟

آقایان مسئول،جلسات پی در پی و بی فایده شما،سودی به حال این کارگران ندارد،اگر واقعا نمی توانید در این باره کاری انجام دهید،طبق رهنمود امام روح الله پیشنهاد میکنم هر چه سریعتر از جایگاه خود استعفا دهید.ایشان فرمودند:

" و هان ! ای متصدیان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پایین ، بهوش باشید که در دو راهی سعادت و شقاوت قرار دارید . طریق اعوجاجی ، شیطان است  و طریق مستقیما ، الله تبارک و تعالی .

توجه کنید و بسیار توجه که همه و همه در محضر مبارک حق هستند و اعمال قلبیه و قالبیه و خاطرات روحیه و لغزش های عملیه همه در حضور اوست . اگر به واسطه ی سوء مدیریت و ضعف فکر و عمل شما به اسلام و مسلمین ضرری و خللی واقع شود و خود می دانید و به تصدی ادامه می دهید ، مرتکب گناه عظیمی و کبیره مهلکی شده اید که عذاب بزرگ دامنگیرتان خواهد شد . هر یک در هر مقام احساس ضعف اراده از مقاومت در راه هواهای نفسانی ، بدون جوسازی ، دلاورانه و با سرافرازی نزد صالحان از مقام خود استعفا کند که این عمل صالح و عبادت است ."

و اگر هم موضوع را می دانید و تعمدا کاری نمی کنید،تسلیت خود را به امام و شهدا و مقام معظم رهبری اعلام می کنم،که مسئولین جمهوری اسلامی این چنین پس از 33 سال به قهقرا رفته و تمام ارزش ها را فراموش کرده اند.

در آخر این جمله امام خمینی(ره) را خطاب به تمام مسئولین،مخصوصا مسئولین مرتبط با موضوع عنوان شده یادآوری می کنم:

"خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند."

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...


پی نوشت1:یکی از آقایون موتلفه،تازگی در مصاحبه ای،مسئله بدحجابی را بدتر از ربا و ناامنی مطرح کرده! ایشون را فقط به صحبت های اخیر رهبری(روحی له الفدا)ارجاع میدم.راستی مگر در احادیث نداریم شخصی که مرتکب ربا شود اعلام جنگ با خدا کرده است؟در کل ما نفهمیدیم این آقایون که انقدر دم از آقا می زنند منظورشان کدام آقا است؟

بخوانید تغییر یافته متن بالا در شیرازنا
بخوانید همین مطلب را در سایت جنبش عدالت خواه کشوری


این مطالب را هم پیشنهاد میدم بخونید:(+)  (+)  (+)  (+)

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۱ ، ۱۶:۱۲
هادی مسعودی

فرهنگ ائمه اطهار این بود که از دیدن گونه های چال افتاده فقرا به خود می لرزیدند.اهل بیت معتقد بودند،آرمانی که گرسنگی گرسنگان به آن لطمه نزند،یک آرمان انسانی نیست،چه برسد به یک آرمان الهی.آن بزرگواران شیعیان را حتی به یک قطره اشک یتیمان هم حساس کرده بودند و می گفتند که از کنار محرومان و مظلومان بی تفاوت عبور نکنید.

انقلاب اسلامی ایران که ادامه دهنده راه اهل بیت(ع) می باشد،باید به همین اندازه نسبت به پابرهنگان حساسیت به خرج دهد.

حکومت اسلامی وظیفه دارد شرایط دین داری مردم را فراهم کند.اولین و ابتدایی ترین شرط دین داری مسلمین،مطلوب بودن وضع معاش آنان می باشد.نظام اسلامی وظیفه دارد از طریق اجرای عدالت،معاش مردم را به بهترین وجه تأمین کند و اگر به هر دلیلی نتواند این وظیفه را انجام دهد،فلسفه وجودی خویش را از دست داده است.قوام این انقلاب به اقامه ارزش های آن در جامعه می باشد و اگر به وضع معیشتی مردم،اهمیتی داده نشود،در واقع به ارزش هی اسلامی توجه نشده است.پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:من لا معاش له لا معاد له. حضرت علی(ع) خطاب به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند:ای فرزند!من از تهیدستی بر تو هراسناکم،از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنی است.

با این اوصاف،در همین جامعه خودمان،در کوچه پس کوچه های شهرمان،افرادی زندگی می کنند که نه غذایی برای خوردن و نه مکانی برای خوابیدن دارند.کسانی که شب ها از سردی هوا رو به مرکز شهر می آورند،شاید کمتر سرما را حس کنند.درهمین شهری که عده ای از مردمش نماز جماعت صبحشان و مجالس عزاداری  هفتگیشان ترک نمی شود کسانی هستند که باید شب تا صبح را کنار خیابان بگذرانند.کسانی که برای فراموش کردن گرسنگی خویش،آنقدر در شهر می گردند تا از شدت خستگی گرسنگیشان را از یاد ببرند و بیهوش بیفتند.

سوالی که پیش می آید این است که چرا در جامعه ای که تمام افرادش ادعای مسلمانی می کنند،باید چنین افرادی وجود داشته باشند؟چرا کسی کاری برای این ها نمی کند؟حدیث امیرالمومنین را یادآور می شوم که فرمودند:اگر کسی مال و جانش را در راه خدا بذل نکند،نباید امیدی به مهربانی خدا داشته باشد.مردم،مذهبی ها،حزب اللهی ها،مگر در زیارت عاشورا نمی خوانیم"بابی انت و امی"پدر و مادرم به فدایت یا اباعبدالله؟فدا کردن والدین که به حرف نیست،به عمل است،یعنی من حاضرم در راه مکتب و نهضت حسین بن علی(ع)،که همان اجرای عدالت و کمک به مستضعفین است،عزیزترین کسانم را فدا کنم.

مگر ما خود را شیعه حضرت امیر نمی دانیم؟شیعه یعنی کسی که امام خود را پا به پا

همراهی کند.ما همه ادعا داریم که راه علی(ع) را در پیش گرفته ایم پس چرا هیچ کداممان به سرنوشت ایشان دچار نمی شویم؟شاید ما واقعا شیعه نیستیم.آخر به اسم که نیست،ما اگر وظایف شیعه بودن خود را به جا نیاوریم،عاقبت شیعه از دنیا نخواهیم رفت.علی(ع) طاقت دیدن اشک یتیمان را نداشت،علی(ع) طاقت شنیدن آه مظلوم را نداشت...چرا آنقدر بی خیال شده ایم؟مگر ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین را فراموش کرده ایم؟

صحبت امام امت را یادآور می شوم که فرمودند:

"این پایین شهری ها و این پابرهنه ها ـ به اصطلاح شما ـ این ها ولی نعمت ما
هستند, اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم, یا در حبس بودیم یا در انزوا, این ها
بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به این ها خدمت
کنیم نمی توانیم از عهده خدمت این ها برآییم… شما امروز هم که ملاحظه می کنید
این هایی که در جبهه ها الآن دارند جانفشانی می کنند این ها از کدام طبقه
هستند?… الآن هم این هایی که جانشان را در دستشان گرفتند و شما را حفاظت
می کنند و آن هایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ می کنند شما و مردم را
همین طبقه هستند… شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را این ها آورده اند وکیل
کرده اند, آورده اند وزیر کرده اند, رئیس جمهور کرده اند. این ها ولی نعمت ما
هستند و ما باید ولی نعمت خودمان را قدردانی کنیم و خدمت کنیم.

مسئولین،نخبگان،روحانیون و ای مردم،چرا به فکر نیستید؟چرا کسی فریاد این زمین خوردگان و مظلومان را لبیک نمی گوید؟

آقای رئیس بهزیستی،نکند برای تأمین مکان کارتون خواب ها و رسیدگی به آنان استخاره کرده اید جوابش بد آمده است؟

آقای شهردار،به شما و دوستانتان هشدار می دهم،اگر به بی محلیتان به گوشه نشینان و کارتون خواب ها ادامه دهید با خشم شدید اقلابیون مواجه خواهید شد.

و در آخر خطابه سیدالشهدا(ع) در منا را خطاب به تمام مسئولین و روحانیون بازگو می کنم:

مردم به نام دین از شما حساب می برند و احترام می گذارند شما را بر خودشان ترجیح می دهند در حالی که هیچ فضیلتی بر آنها ندارید و هیچ خدمتی به این مردم نکرده اید...در خیابان ها مثل شاهان راه می روید با هیبت و کبکبه رفتار می کنید،به راستی چگونه به این احترام واعتبار اجتماعی رسیده اید؟فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید... شما هر جا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید خداوند در آخرت جبران می کند،اما هر جا منافع خودتان بود آنرا به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید،شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزش ها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش ها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر شوید.با همه این کوتاهی ها از خدا بهشت را هم می خوایید؟پس از همه این عافیت طلبی ها و دنیا پرستی ها،منتظرید که در بهشت همسایه پیامبران او باشید؟در حالی که من می ترسم خداوند در همین روز ها از شما انتقام بگیرد.خداوند از شما انتقام خواهد گرفت."

مقام شما از کرامات خداست،دستاورد خودتان نیست...لال ها،زمین گیران،کوران،فقرا و بیچاره ها در سرزمین اسلامی روی زمین رها شده اند بی پناهند کسی به این ها رحم نمی کند.شما به این وظیفه دینی و الهی تان عمل نمی کنید و کسی مثل من هم که می خواهد عمل کند کمکش نمی کنید...

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...


جانم اباعبدلله...آجرک الله یا بقیة الله...
۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۱ ، ۱۰:۵۷
هادی مسعودی

 در تاریخ جمعه 21 مهر،با گروه نادیان سلامت،به روستای کنده ای در 100 کیلومتری شیراز نزدیک به کازرون رفتیم.در این مطلب قصد دارم چند خطی از مشکلات این روستای دور افتاده بنویسم.

اولین مشکلی که به چشم می خورد،جاده ی باریک بدون حفاظ و گارد ریل منتهی به روستا بود،که به شدت خطرناک و ترسناک بود مخصوصا در شب.

به تنها مدرسه ای که در آن روستا بود رفتیم،تعدادی از کودکان آنجا در حال بازی بودند.بعد از کمی بازی با آنها به داخل روستا رفتیم و گشتی زدیم.اهالی آنجا،از نبود لوله کشی آب گله می کردند و می گفتند باید برای استفاده از آب مصرفی منبع تهیه کنند،که قیمت هر منبع 12000 تومان است به گفته یکی از اهالی آنجا ماهی 3 منبع باید خریداری کنند.

این روستا فاقد گاز است و در فصل سرما،از آتش زدن هیزم برای گرم کردن خویش استفاده می کنند.

هر خانه برای خود یک حمام جداگانه ندارد و به گفته یکی از بچه ها،مکانی مخصوص برای حمام عموم مردم روستا وجود دارد.

معضلی دیگر که تعجب مرا به خود جلب کرده بود،نقص چشم کودکان آن روستا بود.تعداد مورد توجهی از آنها،مشکل چشمی داشتند،یا یک چشمشان چپ بود یا شدیدا قرمز.یک روحانی که همراهمان بود و اطلاعات بیشتری داشت،گفت تا الان 4 نفر از خردسالان ،2 دختر و 2 پسر،چشمشان را تخلیه کرده اند.میلاد نوجوان که آنجا بود و با ما بازی هم کرد،قربانی این بیماری مرموز بود.نمی دانم مشکل از کجا بود،از آب،از هوا،از تغذیه...یک دکتر در آن روستا پیدا نمی شد...

چشم این بچه ها به خاطر عفونت به این وضع افتاده بود،اگر همان اول که چشمشان قرمز شده بود،دکتری بود که آنرا تشخیص می داد،الان لازم نبود که چشمشان تخلیه شود.

ای مسئولین مرتبط،با چه رویی حاضرید در آینه به چشم های خود نگاه کنید؟در چه حالید؟زنده اید یا...؟فاین تذهبون؟

آیا ارسال یک گروه محقق برای کشف علت این بیماری خیلی سخت و طاقت فرسا است؟

نمایندگان مجلس خوابند یا در حال لابی بازی؟بد نیست کمی هم به فکر مردم باشید حضرات.

مردی را دیدم که می گفت پسرش مشکل روانی دارد و دخترش به خاطر یک بیماری زمین گیر است.

خانواده ای را دیدم که چشم یک فرزندشان را تخلیه کرده بودند می خواستند چشم فرزند دیگرشان را هم تخلیه کنند.

2 پیرزن در مکانی غار مانند زندگی می کردند.

جمهوری اسلامی وظیفه دارد حق این مردم مستضعف را بدهد.

اکثر ساکنین روستای کنده ای،ماهواره دارند.دلیلش یا نبود آنتن است یا فقر فرهنگی،که در هر دو حالت،وای به حال مسئولین.اگر دلیلش نبود آنتن است که تنبلی و بی عرضگی مسئولین را میرساند،اگر هم دلیلش فقر فرهنگی است،به نظر حقیر معلول فقر مادی است،که این هم از کم کاری مسئولین است.کسی که نمی تواند چیزی را تهیه کند،حداقل به وسیله ماهواره می تواند آنرا تصور کند.

آیا کسی نیست به داد این مردم برسد؟مردمی که همیشه حامیان اصلی این انقلاب بوده اند،جمعیتی که بار اصلی این انقلاب بر دوش آنان بوده است.

خدایا تو خود شاهدی که من یکی از وظایفم را که رساندن صدای محرومین به گوش مسئولین است را انجام دادم،حال دیگر خودشان می دانند و خدای خودشان.در آخر با پیامی از امام روح الله این نوشته را به پایان می برم:

ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست، و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند.

و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحت طلبی ، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند.

و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.

فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عده ای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فورا او را کمونیست و التقاطی می خوانند،از این اتهامات نباید ترسید،باید خدا را در نظر داشت، و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید(1)    والسلام

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...

(1)پیام امام به مناسبت پذیرش قطعنامه 598

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۱ ، ۲۰:۲۷
هادی مسعودی

توجه ویژه به مسئله فقر،موضوعی است که شدیدا مورد توجه اسلام قرار گرفته است.با نگاهی اجمالی به چند حدیث به ادامه مطلب می پردازیم:

پیامبر اکرم(ص):من لا معاش له لا معاد له(1)

حضرت علی(ع) خطاب به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند:ای فرزند!من از تهیدستی بر تو هراسناکم،از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنی است.(2)

حضرت امیر(ع):هر کس به فقر مبتلا گردد به چهار خصلت گرفتار شود:ضعف تعیین،نقصان عقل،سستی دین و بی حیایی.پس باید از فقر به خدا پناه برد.(3)

با توجه به این سه حدیث و احادیث بی شمار دیگر،می توان به این نکته پی برد که بزرگان و پیشوایان دین،مبارزه و تلاش برای از بین بردن فقر را مقدمه برای رسیدن به هدف بزرگ تری قرار داده اند.

از نظر آیت الله مصباح،4 عامل موجب بحران اجتماعی در یک جامعه می شود:احساس فقر،احساس ظلم،احساس از دست دادن حیثیت جهانی و بین المللی،احساس محرومیت از استکمالات معنوی

بعد ایشان در ادامه می فرمایند که درست است که احساس فقر عینی ترین و ملموس ترین مورد در یک جامعه می باشد،اما اسلام به مورد چهارم بیشترین اهمیت را می دهد،در واقع اسلام بیشتر دل نگران محروم ماندن مردم از استکمالات معنوی و اخلاقی است و اگر مبارزه با فقر و ظلم را مطرح می کند،به دلیل تأثیرات سوئی است که این عوامل بر دینداری و خداپرستی مردم دارند.(4)

در نتیجه مبارزه با فقر و ظلم وسیله است نه هدف،وسیله است برای رسیدن و رساندن به قرب خداوند و کمالات انسانی.

فلسفه وجودی انقلاب اسلامی،رساندن مردم به کمال و تقرب باری تعالی است.برای رساندن مردم به کمالات معنوی باید از موانع سر راه گذشت،در واقع برای رسیدن به یک هدف بزرگ(آرمان)،باید مقدمات آنرا فراهم آورد.با توجه به احادیث و مطالب عنوان شده،فقر یکی از موانع اصلی برای رسیدن به کمال است.پس جمهوری اسلامی که موظف است اهداف انقلاب اسلامی را تأمین کند،باید مبارزه با فقر را جزء اولین اولویت های خویش قرار دهد و اگر روزی جمهوری اسلامی نسبت به این مهم غفلت ورزید،از فلسفه وجودی خویش غافل گشته و دیگر ادامه دهنده راه انقلاب اسلامی نخواهد بود.

از طرفی می دانیم که همیشه محرومین و مستضعفین حامیان اصلی انقلاب و اسلام بوده اند،امام روح الله در این باره می فرمایند:

"این پایین شهری ها و این پابرهنه ها ـ به اصطلاح شما ـ این ها ولی نعمت ما
هستند, اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم, یا در حبس بودیم یا در انزوا, این ها
بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به این ها خدمت
کنیم نمی توانیم از عهده خدمت این ها برآییم… شما امروز هم که ملاحظه می کنید
این هایی که در جبهه ها الآن دارند جانفشانی می کنند این ها از کدام طبقه
هستند?… الآن هم این هایی که جانشان را در دستشان گرفتند و شما را حفاظت
می کنند و آن هایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ می کنند شما و مردم را
همین طبقه هستند… شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را این ها آورده اند وکیل
کرده اند, آورده اند وزیر کرده اند, رئیس جمهور کرده اند. این ها ولی نعمت ما
هستند و ما باید ولی نعمت خودمان را قدردانی کنیم و خدمت کنیم."(5)

پس با این اوصاف بر تمام کسانی که خود را پاسدار انقلاب و ارزش های آن می دانند فرض است که در راستای تأمین منافع پابرهنگان تمام تلاش خویش را انجام داده و هرگونه کوتاهی در این مسیر از سوی هر شخصی،خیانت به اسلام و انقلاب تلقی می شود.

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...

منابع در ادامه مطلب...


1.یک سوال:کسی از طلبه سیرجانی خبر داره؟؟؟؟؟؟؟؟

2.آقایونی که رفتید حج خوش به حالتون ولی تو این وضع مردم دلتون اومد؟

3.این مطالب رو هم بخونید بد نیست:
(+،+)

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۱ ، ۱۶:۵۷
هادی مسعودی

معمولا در عرف رفتاری جامعه،به گونه ای جاافتاده است که انتظار عکس العمل قبل از عمل،انتظار با فرهنگ بودن قبل از فرهنگ سازی،انتظار با ادب بودن قبل از تربیت کردن و انتظار دین داری قبل از تبلیغ و ترویج دین داریم...

دانش آموزی که در دوران مدرسه،12 سال آماده خوری و حفظ کردن مطالب را آموخته،چگونه از او می توان انتظار ابتکار و تولید علم داشت؟                  دانش آموزی که 12 سال،در فضایی کاملا یک جنسه رشد می کند،بعد دفعتا وارد فضای دو جنسه دانشگاه می شود،چگونه می توان منتظر فضایی پاک،به دور از فساد شد؟یا فضای دانشگاه را هم مانند مدارس تفکیک کنند(که تازگی دارد کارهایی انجام می گیرد)،یا تدبیری برای مدرسه های ما بیندیشند.

از دختر نوجوان ما که وارد فضای جامعه ای می شود که به راحتی،به نام دین و ولایت،سر مقدسات را ذبح می کنند و پلیدترین اعمال را انجام می دهند،چگونه می توان انتظار دین داری داشت؟

مگر نه این است که معصوم فرمود:الناس علی دین ملوکهم.وقتی جوان جامعه ما با دروغ برخی مسئولین و منفعت طلبی برخی احزاب روبرو می شود که فقط به فکر خود و حزبشان هستند،چگونه می توان از او انتظار خوش بینی به نظام داشت؟

مکرر به جوانان می گویند،شما غرب زده اید،آنقدر از فرهنگ غربی پیروی نکنید،لباس غربی،نوع موی غربی،مانتوی غربی...بعد که می پرسید،از فرهنگ غرب پیروی نکنند از چه فرهنگی پیروی کنند؟می گویند از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی.میگوییم ببخشید می شود بگویید کجا فرهنگ سازی اسلامی شده است؟جوابی ندارند.جوان ما اگر لباس نوع غربی نخواهد بپوشد،اصلا یک لباس زیبای ایرانی اسلامی وجود دارد که او جایگزین کند؟

به نوجوان ما که تازه وارد فضای جامعه شده و از توطئه استعمار و غرب بی خبر است و صرفا برای زیبایی،تیپش کمی عجیب است،گفته می شود بی دین،بی خدا،مویت را درست کن،لباست را درست کن،اما در مقابل فلان آقازاده که حق خوری کرده سکوت می کنند،چون منافع خودشان در میان است.

این فراز از خطبه امام حسین(ع)را به یاد میاورم:"شما هر جا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید خداوند در آخرت جبران می کند،اما هر جا منافع خودتان بود آنرا به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید،شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزش ها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش ها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر شوید.با همه این کوتاهی ها از خدا بهشت را هم می خوایید؟پس از همه این عافیت طلبی ها و دنیا پرستی ها،منتظرید که در بهشت همسایه پیامبران او باشید؟در حالی که من می ترسم خداوند در همین روز ها از شما انتقام بگیرد.خداوند از شما انتقام خواهد گرفت."

تا موقعی که نخبگان و مسئولین و تأثیر گذاران جامعه،در رخوت و سستی ناشی منفعت طلبی باشند،نمی توان انتظار اشاعه فضیلت در جامعه داشت.

حقیر از آقای رئیس جمهور سوالاتی دارم:

ببخشید جناب دکتر احمدی نژاد،مگر شما نبودید که شعار اصلی تان در دو انتخابات اخیر،تأمین عدالت بود؟مگر نه این است که وقتی شخصی از عدالت صحبت می کند،مردم باید بازخورد آن تفکر را در رفتار شخص ببینند؟پس چرا در قبال جریان بازداشت آقای جوانفکر،این چنین واکنش نشان دادید و عمل یکی از اصلی ترین ارگان های نظام را زیر سوال بردید؟آیا این تناقض در رفتار شما نیست؟آیا بنده حق دارم این سبک رفتارهای شما را پای منفعت و قدرت بگذارم؟آیا شما با این دست از اعمال باز هم از زیر دستان خود،عمل بر اساس عدالت را توقع دارید؟آیا انتظار دارید هنوز هم مردم شما را به عنوان فردی عدالت گستر بشناسند؟

دکتر افروغ در این باره می گوید:

ما امروز، غرب را می‌کوبیم اما از غربی ها غربی تریم. امروز معنویت و اخلاق، فدای سود و اقتدار شده و در واقع جای هدف و وسیله عوض شده است. اگر سیاست برای خودش هدف شد و فعل سیاسی، فعل مشروط نبود و فعل هدف شد، فاتحه اخلاق را باید خواند. اما اگر فعل اخلاقی فعل هدف شد، مشکلات حل می شود. در واقع معنویات طراز سیاست است و نه برعکس... در سیره امام علی(ع) شما نمی‌بینید ایشان با هر وسیله‌ای قدرت را بدست بگیرند. البته فعل سیاسی و فعل اخلاقی یک فرق هم باهم دارند و آن فرق هم تقدم رتبی و تقدم ارزشی است. تقدم رتبی با قدرت است اما تقدم ارزشی با قدرت نیست. قدرت فعل مشروط است یعنی وسیله‌ای برای تحقق یک هدف است. اما برای افرادی که امروز حاکمند قدرت هدف است. قدرت فی‌نفسه هدف است و همه چیز برای آنها تاریخ مصرف داشته و فرصتی است برای تحقق آن هدف. چه امام زمان(عج) باشد چه مکتب ایرانی. در واقع ما امروز نوعی ماکیاولیسم مذهبی داریم. نباید ارزش‌های متعالی را خرج قدرت کرد بلکه باید قدرت را خرج ارزش‌های متعالی کرد... ما راه اشتباه غرب را در تأکید بر عقلانیت ابزاری دنبال می کنیم. امروز خود غرب هم غلط بودن این مسیر را فهمیده اما ما همچنان همان مسیر غلط را دنبال می کنیم. وقتی ما به شهروند مسلمان خودمان نگاه ابزاری کنیم، توقع داریم دیگران چنین نگاهی را به ما نداشته باشند.(1)

اگر در حال حاضر،منفعت آقایان در بزرگ کردن قضیه کاریکاتور روزنامه شرق است،از کجا معلوم فردا منفعت آنان در مخالفت با رهبری نباشد؟

در آخر مسئولین را به چند جمله ای از صحبت های امام خامنه ای ارجاع می دهم:

"نهی از منکر هم فقط نهی از گناهان شخصی نیست،تا می گوییم نهی از منکر،فورا در ذهن مجسم می شود که اگر یک نفر در خیابان،رفتار و لباسش خوب نبود،یکی باید بیاید و او را نهی ازمنکر کند.فقط این نیست،این جزء دهم است.

نهی از منکر در همه زمینه های مهم وجود دارد،مثلا کار هایی که افراد توانا دستشان می رسد و انجام می دهند؛همین سوء استفاده از منابع عمومی؛همین رفیق بازی در مسائل عمومی کشور؛در باب واردات،در باب شرکت ها و در باب استفاده ازمنابع تولیدی و غیره؛همین رعایت رفاقت ها از سوی مسئولین."(2)

 

1.مصاحبه با آفتاب نیور

2.خطبه های نماز جمعه تهران_1379

 

اللهم ما بنا من نعمت فمنک...


*بنده منکر خدمات این دولت و دکتر احمدی نژاد نیستم،اما با کسی عهد اخوت نبسته ام.

معلوم نیست نمایندگان مجلس چه می کنند؟وزیر را برای استیضاح دعوت می کنند بعد در صحن مجلس در مورد اصلی فرعی کردن موضوع با هم بحث می کنند،بعد از نیم ساعت استیضاح منتفی میشود البته نمی توان از لابی نمایندگان با نمایندگان دولت غفلت کرد.خدا به هممون رحم کنه...والسلام

پیشنهاد می کنم این مطالب رو بخونید

++
+ +
۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۱ ، ۲۳:۲۴
هادی مسعودی

این روز ها شاهد خشم و اعتراض ملت مسلمان به دلیل اهانت به پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) هستیم،حقیر به نوبه خود انزجار و خشم خود را نسبت به این موضوع اعلام کرده و امیدوارم این دست موضوعات ضد اخلاقی دیگر تکرار نشود.اما بعد…

آیا هتک حرمت به ساحت رسول الله موضوع جدیدی است؟آیا در همان زمان حضرت،از روش های گوناگون به ایشان توهین نمی کردند؟عکس العمل پیغمبر در برابر این تهاجمات چه بود؟آیاایشان کمترین واکنشی به این توهین ها که به شخص خودشان مربوط می شد،نشان دادند؟

بیشترین ناراحتی هنگامی دچار انسان کامل می شود،که انحطاط و بی دینی امتش را پس از دریافت وحی و هدایت،نظاره کند.وقتی این موضوع برای ما روشن تر می شود که می بینیم امام سجاد(ع)در جواب شخصی که از ایشان می پرسد کدام قسمت از سفر کربلا برای شما سخت تر بود،سه بار میفرمایند:الشام.

در تحلیل جواب امام شاید بتوان گفت که امام با جامعه ای مواجه شدند که 20 سال در سایه شخصی مثل معاویه زندگی کرده بودند و اسلام آوردنشان توسط معاویه بوده است،امام وقتی عمق تقهقر و جهالت آنان را می بینند بدترین خاطره را در آن جا تجربه می کنند.

بدترین واقعه برای رسول الله(ص)،عمل نکردن به احکام و سیره عملی ایشان،توسط شیعیان آن حضرت می باشد.بدترین توهین به پیامبر اکرم،هتک حرمت توسط یک مسیحی نیست،بدترین توهین به حضرت،روبرگرداندن پیروان ایشان از عمل به منویات آن حضرت است،پیامبر تحمل توهین به منش توحیدی خداوند را ندارند.

مسئولی که در جامعه اسلامی،به اسم اسلام،اما به روش ابوسفیان زندگی می کند،خون مردم را در شیشه کرده،حق محرومین را پایمال می کند،بیشتر در حق حضرت رسول اجحاف می کند،یا آن شخص نامسلمانی که در فلان جا به پیامبر توهین می کند؟آن مسئول ظاهر الصلاحی که اعتبار خود را به خاطر همین ظاهر دارد،اما با محترم نشمردن حق مظلومین،جمعی را به اسلام بدبین می کند،بیشتر دل پیامبر را به درد می آورد یا یک توهین از طرف یک شخص خارجی؟

چرا به خاطر این نوع اسائه ادب ها،کسی راهپیمایی و اعتراض نمی کند؟حقیر منکر عکس العمل و اعتراض به این هتاکی نیستم بلکه این عمل را لازم و واجب می دانم اما نقطه نظر بنده در اینجاست که موضوع مهم تر،که همان سیره عملی پیامبر اکرم می باشد از نظر مسئولین و نخبگان ما مورد غفلت واقع گشته است.حساسیت ها بیشتر باید در این قسمت ضریب بگیر،اما متاسفانه شاهد این قضیه هستیم که برخی از مسئولین ما نسبت به موضوع اصلی که همان سنت پیامبر می باشد،بی اعتنا هستند.

حضرت رسول می فرمایند:آن جامعه ای به کمال و سعادت نمی رسد که در آن ضعیف با لکنت زبان حقش را از قوی مطالبه کند.حال آیا تلاش غالب مسئولین ما در راستای تحقق این فرمایش حضرت می باشد؟آیا عمل نکردن به این دستور خود یک توهین عملی نیست?

آن مسئولی که در برابر قانون شکنی فرزندش سکوت می کند و روزی 5 بار اشهد ان محمد رسول الله می گوید،سیره آن حضرت را به سخره نگرفته است?

احزاب و اشخاصی که در برابر ظلم و ستم بر مظلومین سکوت کرده . دم بر نمی آورند،آیا بر ساحت مقدس رسول الله توهین نمی کنند؟

چقدر این جمله خطبه منای اباعبدلله برایم تکرار می شود:

...شما هر وقت حق خودتان و حزبتان را در خطر دیدید،فریاد کشیدید و جنجال به پا نمودید و با تمام قدرت آنرا مطالبه کردید،اما هرگاه حق مستضعفین و محرومان جامعه تباه گشت سکوت کردید و گفتید خداوند برای آنان در قیامت جبران کند...

 

نوشته ام را با فرازی از خطبه فدک به پایان میرسانم:

و شیطان سرش را از پناهگاهش بیرون آورد و شما را صدا زد،پس دید که به دعوتش پاسخ دادید و برای فریب خوردن در او نظاره گر هستید.سپس شما را به برخاستن دعوت نمود،پس دید که خیلی راحت و سبک هستید و از جا برمی خیزید.و داغتان کرد و در شما دمید،پس دید که برافروخته می شوید و غصب می کنید.پس شتر(مال)غیر خود را نشانه و علامت زدید و آن را در غیر آبشخورهایتان وارد کردید(آن چه را که مالک نبودید عهده دار شدید).و این در حالی است که هنوز پیمان ها نزدیک اند و خشک نشده اند و هنوز زخم ها بازاند و بهبود نیافته اند.شما چنین شتابان به این کار مبادرت کردید،گمانتان این بود که به خاطر ترس از به پا شدن فتنه و جلوگیری از آن چنین کردید.آگاه باشید که خود در فتنه افتاده اید و همانا جهنم بر کافران احاطه دارد.بحار الانوار،ج29،ص237

 

اللهم ما بنا من نعمة فمنک...

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۱ ، ۱۳:۵۱
هادی مسعودی